• سه تست دیگه به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 3-2-1404

داستانی الهام گرفته از کتاب “این کتاب شما را شاد می‌کند” از جسامی هیبرد و جو اسمار

این کتاب شما را شاد می‌کند از جسامی هیبرید و جو اسمار داستان از کتاب قله
  • بدون دیدگاه

کتاب این کتاب شما را شاد می‌کند” از جسامی هیبرد و جو اسمار یکی از کتاب‌هایی است که نه تنها به شما می‌آموزد چگونه شاد باشید، بلکه راه‌هایی برای حفظ شادی در زندگی روزمره معرفی می‌کند. این کتاب به زبان ساده و کاربردی نوشته شده و به شما نشان می‌دهد که شادی نه یک حالت گذرا، بلکه یک انتخاب و سبک زندگی است.

در ادامه داستان نیک را می خوانید که با یادگیری شادی واقعی توانست زندگی اش را تغییر دهد و از افسردگی به شادی برسد.

 شروع داستان:

نیک مردی سی‌وپنج ساله بود که در یک شرکت تبلیغاتی کار می‌کرد. در نگاه اول، به نظر می‌رسید که زندگی نیکو کامل است؛ شغل ثابت، درآمد خوب، دوستانی که همیشه کنار او بودند و خانه‌ای بزرگ. اما چیزی در درون نیکو وجود داشت که همیشه او را اذیت می‌کرد. علی‌رغم همه موفقیت‌های ظاهری‌اش، نیکو احساس می‌کرد که چیزی کم دارد و هیچ‌وقت به طور واقعی شاد نیست.

او همیشه درگیر اضطراب و نگرانی‌های روزانه بود. از نظر او، شاد بودن چیزی بود که شاید دیگران به آن دست پیدا کرده بودند، ولی او نه وقتش را داشت و نه می‌دانست چطور باید از زندگی لذت ببرد. نیک در تمام این سال‌ها هر چیزی که به نظرش می‌رسید می‌تواند او را شاد کند را امتحان کرده بود؛ سفرهای متعدد، خریدهای زیاد، تغییر شغل، اما هیچ‌کدام موفقیت‌آمیز نبودند. شادی برای نیک به نظر یک هدف دست‌نیافتنی بود.

آشنایی با کتاب “این کتاب شما را شاد می‌کند

یک روز در حالی که نیک در کافه‌ای نشسته بود و در حال مرور کتاب‌های مختلف در اینترنت بود، به طور اتفاقی با کتاب این کتاب شما را شاد می‌کند برخورد. او ابتدا شک داشت که آیا واقعاً چنین کتابی می‌تواند به او کمک کند یا خیر، اما چیزی در عنوان کتاب او را جذب کرد. تصمیم گرفت کتاب را بخرد و شروع به خواندن آن کند.

این کتاب به نیک این مفهوم را معرفی کرد که شادی چیزی نیست که بتوان آن را در آینده جستجو کرد، بلکه باید در لحظه حال و درونی‌ترین احساسات خود پیدا کنیم. جسامی هیبرد و جو اسمار در کتابشان تأکید زیادی بر این دارند که شادی یک انتخاب است و این انتخاب را خود فرد باید انجام دهد.

گام اول: پذیرش احساسات و رهایی از انتظارات بیرونی

یکی از اولین نکاتی که نیک از کتاب آموخت، این بود که باید احساسات خود را بپذیرد و اجازه دهد که آنها به طور طبیعی بیان شوند. تا آن زمان، نیک همیشه تلاش می‌کرد که احساسات خود را سرکوب کند. او می‌خواست همیشه شاد و خوشحال به نظر برسد تا دیگران فکر نکنند که مشکلاتی دارد. اما وقتی این کتاب را خواند، متوجه شد که شاد بودن به معنای نادیده گرفتن مشکلات نیست.

در یکی از فصل‌های کتاب، نویسندگان می‌گویند: “شادی زمانی رخ می‌دهد که از خودتان پذیرفته باشید که همزمان می‌توانید ناراحت، غمگین و شاد باشید. همه این احساسات بخشی از زندگی هستند.” این جمله برای نیک به شدت الهام‌بخش بود. او یاد گرفت که نباید از احساسات منفی فرار کند. بلکه باید آنها را پذیرفته و از آن‌ها درس بگیرد. این پذیرش به او این قدرت را داد که به طور واقعی با خود صادق باشد.

گام دوم: تغییر نگرش و تمرکز بر لحظه حال

یکی از مفاهیم دیگری که نیک در این کتاب پیدا کرد، اهمیت تمرکز بر لحظه حال بود. نیک همیشه نگران آینده بود و ذهنش دائم درگیر این بود که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. اما با خواندن کتاب، متوجه شد که شادی واقعی در همین لحظه است. او یاد گرفت که به جای نگرانی در مورد آینده یا افسوس خوردن برای گذشته، باید تمرکز خود را بر روی لحظه حال بگذارد.

نیک تصمیم گرفت هر روز چند دقیقه را به تمرکز بر تنفس و آگاهی از محیط اطرافش اختصاص دهد. او سعی کرد هر لحظه را با دقت و بدون نگرانی از آینده زندگی کند. این کار به او این امکان را داد که از لحظات ساده زندگی لذت ببرد؛ از یک فنجان قهوه گرم، از دیدن غروب آفتاب، از بودن در کنار دوستان. نیک فهمید که شادی در لحظات ساده و روزمره زندگی است، نه در دستاوردهای بزرگ یا چیزهای مادی.

گام سوم: تمرین قدردانی و شکرگزاری

در یکی از بخش‌های کتاب، جسامی هیبرد و جو اسمار به تمرین شکرگزاری اشاره می‌کنند. آنها تأکید دارند که یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای دستیابی به شادی، قدردانی از داشته‌ها و نعمت‌های موجود است. نیک تصمیم گرفت که هر روز یک لیست از چیزهایی که برایشان شکرگزار است، بنویسد. ابتدا این کار برایش کمی سخت بود، چون همیشه احساس می‌کرد که چیزی برای شکرگزاری ندارد. اما وقتی شروع به نوشتن کرد، متوجه شد که زندگی‌اش پر از نعمت‌ها و لحظات خوب است.

نیک شروع کرد به قدردانی از چیزهای کوچک؛ یک تماس دوستانه، سلامتی، خانواده، طبیعت و حتی کارهایی که توانسته در زندگی‌اش انجام دهد. این تغییر نگرش به او کمک کرد که احساس بهتری نسبت به زندگی داشته باشد و از همه‌چیز بیشتر لذت ببرد. شکرگزاری به او این احساس را می‌داد که چیزی برای ارزشمند بودن و شادی دارد.

گام چهارم: رهایی از مقایسه و رقابت با دیگران

یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که نیک از کتاب آموخت این بود که هیچ‌گاه نباید خود را با دیگران مقایسه کند. در دنیای امروز، مقایسه خود با دیگران به یک عادت رایج تبدیل شده است، اما این کتاب به نیک آموخت که تنها کسی که باید با او رقابت کند، خود اوست.

او تصمیم گرفت که دیگر به زندگی دیگران نگاه نکند و از دستاوردهای آنها به عنوان معیاری برای موفقیت خود استفاده نکند. نیک به این نتیجه رسید که موفقیت و شادی شخصی به این بستگی دارد که خود را با نسخه بهتری از خود مقایسه کند، نه با دیگران.

امیدوارم این داستان به تو کمک کنه و بتونی توی سایتت ازش استفاده کنی! این داستان نشان می‌ده که با تغییر نگرش، پذیرش خود و تمرین‌های ساده می‌تونیم شادی واقعی رو تجربه کنیم.

💡 نتیجه گیری

بعد از چند ماه از شروع خواندن کتاباین کتاب شما را شاد می‌کند” نیک تغییرات بزرگی در زندگی‌اش مشاهده کرد. او حالا به شدت شادتر بود و احساس رضایت بیشتری از زندگی داشت. او توانست با پذیرش احساسات خود، تمرکز بر لحظه حال، قدردانی از داشته‌هایش و رهایی از مقایسه با دیگران، زندگی‌ای شادتر و رضایت‌بخش‌تر بسازد.

نیک حالا دیگر از زندگی خود لذت می‌برد و می‌داند که شادی واقعی در درون خود اوست، نه در اتفاقات خارجی. او این را آموخته بود که شادی یک انتخاب است و باید آن را هر روز با آگاهی و تصمیمات درست انتخاب کند.✨

دوره رهایی از افسردگی مثل یه نور امید، بهت کمک می‌کنه از تاریکی خارج شی و دوباره شادی رو تجربه کنی! با ابزارهای ساده و کاربردی، زندگیت رو پر از حس خوب کن. همین حالا برای خودت یه قدم مثبت بردار! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.