• سه تست دیگه به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 3-2-1404

داستانی الهام‌ گرفته از کتاب «مدیریت لحظه به لحظه» نوشته‌ی جی.پی. واسوانی

مدیریت لحظه به لحظه ازجی پی واسوانی داستان از کتاب قله
  • بدون دیدگاه

یه داستان الهام‌ گرفته از کتاب «مدیریت لحظه به لحظه» نوشته‌ی جی.پی. واسوانی،

شروع داستان:

خانم مهتا، زن پنجاه‌وچند ساله‌ای بود که از صبح تا شب در حال دویدن بود. کارمند بانک، مادر دو فرزند، همسر یه مرد عصبی و پُراسترس. روزاش پُر بود از قسط، آشپزی، نگرانی بچه‌ها، و رسیدگی به مادرشوهر مریضش.
یه بار وسط مشغله‌های روزانه‌اش، موقع ناهار تو اتاق استراحت بانک، چشمش خورد به یه کتاب کوچیک که یکی از همکاراش جا گذاشته بود: مدیریت لحظه به لحظه – جی.پی. واسوانی.

خنده‌اش گرفت. با خودش گفت:
«وقت واسه کتاب خوندن ندارم! مدیریت لحظه؟ من فقط دارم لحظه‌ها رو می‌دوَم!»

اما اون شب که بعد از یه دعوای حسابی با همسرش، خسته و کوفته تو رختخواب افتاده بود و خواب به چشمش نمی‌اومد، همون کتابو از کیفش درآورد.
شروع کرد به خوندن مقدمه…

و اونجا بود که اولین جرقه‌ی تحولش خورد.

واساونی با یه جمله‌ی ساده ولی عمیق زده بود تو قلبش:

“لحظه‌ای که در اون زندگی نمی‌کنی، دیگه مال تو نیست.”

خانم مهتا حس کرد زندگی‌ش سال‌هاست داره بی‌صدا از دستش می‌ره. دائم یا تو فکر گذشته‌ست، یا درگیر نگرانی‌های آینده.
ولی تا حالا هیچ‌وقت تو «الآن» نبوده.
همیشه «بعداً» رو وعده داده:
– بعد از امتحان بچه‌ها راحت می‌شم…
– بعد از بازنشستگی وقتم آزاد می‌شه…
– بعد از این پروژه یه نفس می‌کشم…

اما این «بعداً» هیچ‌وقت نمی‌اومد.

🌼 نقطه عطف

یکی از فصل‌های کتاب درباره‌ی «قدرت توقف» بود. اینکه حتی وسط شلوغ‌ترین لحظه‌ها هم می‌تونی یه مکث کوچیک بکنی، نفس عمیق بکشی و فقط یه لحظه حضور داشته باشی.
مهتا تصمیم گرفت امتحانش کنه.

صبح روز بعد، وقتی پشت فرمون بود و طبق معمول ترافیک وحشتناک بود، به‌جای غر زدن و حرص خوردن، یاد تمرین کتاب افتاد. یه نفس عمیق کشید، دستش رو روی قلبش گذاشت و گفت:
«الآن اینجام. سالمم. بچه‌هام خوبن. امروز یه روز تازه‌ست.»

برای اولین بار بعد از مدت‌ها حس کرد آرومه.

☀️ تأثیر لحظه‌ای

واسوانی گفته بود:

“اگر بتونی یه لحظه رو کامل زندگی کنی، همون یه لحظه می‌تونه یه روزتو تغییر بده.”

کم‌کم خانم مهتا شروع کرد به لحظه‌لحظه زندگی کردن.
صبح که چای دم می‌کرد، فقط چای دم می‌کرد.
نه با موبایل ور می‌رفت، نه فکر می‌کرد فردا چی بپزه.
وقتی با بچه‌ها حرف می‌زد، فقط گوش می‌داد.
وقتی غروب می‌رسید، آسمون رو تماشا می‌کرد.
نه با حسرت گذشته، نه با ترس آینده. فقط توی اون لحظه بود.

💬 زندگی‌اش از همون لحظه عوض شد

نه اینکه مشکلاتش غیب شدن.
نه اینکه یه‌دفعه همه چی گل‌و‌بلبل شد.
ولی دیدش به زندگی عوض شد.

اونجایی که قبلاً دعوا می‌کرد، حالا ساکت می‌شد و فکر می‌کرد:
«چی باعث شد ناراحت شم؟ می‌تونم آروم‌تر جواب بدم؟»

اونجایی که قبلاً قربانی شرایط بود، حالا خودش رو مسئول می‌دونست:
«من انتخاب می‌کنم تو لحظه چطور باشم.»

🕊️ نتیجه چی شد؟

دو ماه بعد از شروع تمرین‌ها، حتی همکاراش تو بانک هم متوجه تغییرش شده بودن.
می‌گفتن:«خانم مهتا، چیکار کردی؟ این‌قد آروم شدی، انگار یه آدم دیگه‌ای!»

اون لبخند می‌زد و می‌گفت:
«من فقط یه کتاب خوندم… و یاد گرفتم الآنم، طلایی‌ترین دارایی منه.»

💡 نتیجه گیری:

اگه شما هم مثل خانم مهتا، از فشار زندگی خسته شدی، اگه دائم یا تو گذشته‌ای یا دلشوره‌ی آینده رو داری، کتاب مدیریت لحظه به لحظه یه راه‌نفسه برای ذهن شلوغ و قلب خسته‌ت.  یاد می‌گیری با چند تا تمرین ساده مثل نفس آگاهانه، قدردانی، و سکوت‌های کوتاه، لحظه رو مال خودت کنی.

یاد می‌گیری که آروم بودن یه هنر ساده‌ست که باید تمرینش کنی، نه یه اتفاق نادر. و شاید مثل خانم مهتا، یه روز وسط یه ترافیک کلافه‌کننده، دست بذاری رو قلبت و بگی:

«من الآن اینجام، و همین الآن، کافیه

با دوره پاکسازی ضمیر ناخودآگاه، موانع ذهنی‌ات رو حذف کن و به آرامش و موفقیت درونی برسی! این دوره با روش‌های علمی بهت یاد می‌ده چطور ذهنت رو بازسازی کنی. الان وقت تغییر بزرگه، شروع کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.

پر بازدیدترین‌ها

نوشته‌ای برای نمایش پیدا نشد

مطالب تصادفی