• سه تست جدید به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 4-2-1404

“از 50 دلار به یک میلیون: پیشنهادی که عقلم رو برد

از-50-دلار-به-یک-میلیون-پیشنهادی-که-عقلم-رو-برد
  • بدون دیدگاه

تصور کن پیشنهاد مدیریت ی شرکت غول رو بهت بدن با حقوق سالی یه میلیون دلار، در حالی که تخصصت از بقیه کمتره! در شرایطی که اون موقع یه کارگر معمولی با هفته‌ای 50 دلار خوشحال بود!

شروع داستان:

توی یه دفتر بزرگ توی نیویورک، چارلز شوآب، 38 ساله با موهای مشکی و یه لبخند گرم، پشت میزش نشسته بود.

اون تازه اولین رئیس شرکت فولاد آمریکا شده بود. شرکتی که اندرو کارنگی، اسطوره صنعت، با فروش امپراتوریش به جی.پی. مورگان ساخته بود.

کارنگی، که خودش از فقر به ثروت رسیده بود، شوآب رو از 17 سالگی می‌شناخت. وقتی یه کارگر ساده توی کارخانه‌ش توی براداک پنسیلوانیا بود.

حالا، بعد از سال‌ها، بهش یه میلیون دلار حقوق می‌داد—پولی که توی اون دوره مثل یه رویا بود. 

شاید فکر کنی شوآب این حقوقو گرفت چون نابغه فولاد بود. ولی خودش می‌گفت: “خیلی از کارمندام از من بیشتر از فولاد سردر می آوردن.”

پس چرا کارنگی این همه بهش پول می‌داد؟ جواب توی یه روز معمولی توی کارخانه معلوم شد.

شوآب یه بار توی آسیاب فولاد قدم می‌زد، کارگرا رو دید که زیر تابلوی “سیگار نکشید” سیگار می‌کشیدن.

به جای این که اخم کنه یا اخراجشون کنه، یه گچ برداشت، ازشون پرسید: “امروز چندتا سفارش رو تموم کردید؟”

گفتن: “شیش تا.” شوآب یه “6” بزرگ رو زمین نوشت و رفت. شیفت شب که اومد، “6” رو پاک کرد و “7” نوشت.

صبح، به جای “7” نوشت “10”

هر بار که ی سفارش رو کارگرا تموم می کردن، روی زمین ی عدد به اون عددا اضافه میکرد.

بدون یه کلمه تهدید، فقط با یه بازی ساده، خروجی کارخونه رو برد بالا. 

شوآب می‌گفت: “بزرگ‌ترین دارایی‌م اینه که می‌تونم توی آدما شور و شوق درست کنم. بهترین راه برای شکوفایی یه نفر، تمجید و تشویقه. هیچ‌چیز بیشتر از انتقاد، جاه‌طلبی آدما رو نابود نمی‌کنه.”

اون هیچ‌وقت ایراد نمی‌گرفت. اگه چیزی رو دوست داشت، با دل و جون تعریف می‌کرد.

یه ضرب‌المثل قدیمی می‌گه: “یه بار بد کردم، همیشه سرزنش شدم؛ دو بار خوب کردم، هیچ‌وقت تشویق نشدم.” شوآب اینو عوض کرد—اون آدما رو می‌دید، بهشون انگیزه می‌داد، و اونا رو می‌ساخت.

کارگراش نمی‌ترسیدن اخراج بشن؛ می‌خواستن بهتر باشن، چون شوآب بهشون حس مهم بودن می‌داد. 

اندرو کارنگی هم همینو می‌دونست. اون شوآب رو نه فقط برای مدیریت، بلکه برای قلبش انتخاب کرده بود.

کارنگی هم همین اخلاق رو داشت، هیچ وقت از دیگران انتقاد نمی کرد. هیچ وقت نشد دیگران را به خاطر اشتباهشون سرزنش کنه. اینقدر از دیگران تعریف و تمجید می کرد که حتی روی سنگ قبرش نوشت: “اینجا مردی آرمیده که می‌دونست چطور افراد باهوش‌تر از خودش رو دورش نگه داره.”

شوآب این درسو گرفت و سودشو برد. توی جلسات جهانی با آدمای بزرگ، توی کارخانه با کارگرا، همیشه یه چیز می گفت: “هر کی، با هر مقامی، زیر چتر تأیید بهتر کار می‌کنه تا زیر بار انتقاد.”

این راز موفقیتش بود و دلیل اون حقوق افسانه‌ای. 

حالا که به داستان شوآب نگاه می‌کنم، می‌فهمم موفقیت فقط دانش نیست، انگیزه‌ست.

به خودت نگاه کن. آیا تو هم به جای انتقاد کردن، ویژگی های مثبت آدما رو بهشون میگی. یا اینکه میترسی، بهت برچسب پاچه خوار بزنن؟ برامون توی کامنت ها بنویس. 

با دوره عزت نفس، اعتمادبه‌نفست رو به اوج برسون و با قدرت به سمت آرزوهات قدم بردار! این دوره بهت یاد می‌ده چطور خودت رو ارزشمند ببینی و زندگیت رو با اطمینان بسازی. همین حالا شروع کن و تفاوت رو حس کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.