داستانی الهامگرفته از کتاب «ذن، هنر شادمانی درونی» از کریس پرنتیس

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- انتشار: 20 اردیبهشت 04
- بدون دیدگاه
داستانی الهامگرفته از کتاب «ذن، هنر شادمانی درونی» از کریس پرنتیس
شروع داستان:
مارک یه مرد چهلسالهی نسبتاً موفق بود. یه شرکت مشاورهی کوچیک داشت، خونهی خوب، ماشین مدل بالا، سفرای خارج از کشور، همهچی سر جاش بود…
ولی یه چیز همیشه توی دلش خالی بود. خودش میگفت: “احساس میکنم یه چیزی گمه. انگار خوشحال نیستم، ولی نمیدونم چرا؟”
یه روز که بعد از یه جلسه کاری پراسترس، داشت توی یه کتابفروشی میچرخید، چشمش خورد به کتابی با جلد خوشرنگ که جلب توجه میکرد:
«ذن، هنر شادمانی درونی» از کریس پرنتیس.
روی جلدش نوشته بود: “شادمانی چیزی نیست که بهدستش بیاری، شادمانی همینه که هست… اگه بلد باشی ببینیش.”
مارک این جمله رو چند بار خوند. هم جذبش کرد، هم گیج شد.
🔄 شروع تغییر
مارک کتاب رو خرید و همون شب شروع کرد به خوندن.
کریس توی کتاب، داستان پسر خودش رو تعریف میکرد که گرفتار مواد شده بود، ولی تونست با کمک فلسفهی ذن و دروننگری، خودش رو نجات بده.
ولی چیزی که مارک رو گرفت، این جمله بود: “دلیل حال بدت، نگاهته. نه شرایطت.”
مارک با خودش گفت: “یعنی این همه سال، دنبال شادی تو بیرون بودم… ولی شاید باید نگاه کنم ببینم توی خودم چه خبره.”
🌱 تمرین دیدن چیزای ساده
مارک از اون روز یه کار خیلی ساده رو شروع کرد:
هر روز صبح، قبل از چککردن گوشی، ۳ تا چیزی که براش ارزشمند بود رو توی دفترچهش مینوشت.
روزای اول چیزایی مثل این نوشت:
- صبحونه خوشمزه
- سلامتی مادرم
- کتابی که دیشب خوندم
و خودش تعجب میکرد که چقدر حس خوبی داره، فقط با همین نوشتن ساده.
کریس پرنتیس میگه: “ذهن ما عادت داره روی نبودنها تمرکز کنه. ذن یعنی تمرکز روی بودنها.”
🌀 وقتی همهچی خراب شد
حدود سه ماه بعد، یه مشتری بزرگ قراردادش رو با شرکت مارک فسخ کرد. اوضاع بهم ریخت. حقوق کارمندها عقب افتاد، فشار مالی بالا رفت، مارک بهم ریخت.
ولی یه فرق با قبل داشت. این بار فرار نکرد. نشست، دفترچهش رو باز کرد، نوشت:
- من هنوز زندهام
- چیزایی هست که از این بحران یاد میگیرم
- شاید این پایان یه فصل و شروع یه فصل جدید باشه
و بعد با خودش گفت:
“من قراره انتخاب کنم چجوری با این بحران برخورد کنم، نه اینکه بذارم بحران برام تصمیم بگیره.”
این یکی از درسای کلیدی ذن بود که تو کتاب پرنتیس بارها تکرار میشد:
“ما نمیتونیم همیشه شرایط رو کنترل کنیم، ولی میتونیم واکنشهامون رو مدیریت کنیم.”
💬 گفتوگو با خودش
یه شب که حالش گرفته بود و توی پارک نشسته بود، یاد جملهای از کتاب افتاد: “وقتی سکوت میکنی، صدای دلت رو میشنوی.”
شروع کرد با خودش حرف زدن. نه با صدای بلند، توی ذهنش.
از خودش پرسید:
- واقعاً دنبال چیام؟
- چی باعث میشه حس کنم زندهام؟
- اگه قرار باشه خوشحال باشم، واقعاً از چی باید شروع کنم؟
و بهطرز عجیبی، جوابها کمکم خودشون رو نشون دادن.
مارک فهمید بیشتر از موفقیت مالی، دلش میخواد حس کنه مفید و معنادار داره زندگی میکنه.
فهمید سالها بود فقط برای اثبات خودش به دیگران کار میکرد، نه برای دل خودش.
☀️ صبحی که فرق داشت
یه روز صبح، زودتر از همیشه بیدار شد.
پنجره رو باز کرد، هوای خنک صبحگاهی رو کشید توی ریههاش.
نه خبری از جلسات کاری بود، نه از ایمیلهای پر از استرس.
فقط خودش بود و صبح.
نوشت: امروز تصمیم میگیرم شاد باشم، نه چون همهچی عالیه، بلکه چون من انتخابش میکنم.
📈 بعد از یک سال
مارک حالا شرکتش رو کوچیکتر کرده بود. با تیمی کوچیک، پروژههای محدود، ولی با دلِ خوش.
یه وبلاگ کوچیک هم زده بود با موضوع “زندگی ساده، ذهن آروم”، که بر پایهی آموزههای کتاب کریس پرنتیس مطالب مینوشت.
توی یکی از پستهاش نوشت: “قبلاً فکر میکردم شادی یعنی خونه بهتر، پول بیشتر، تایید دیگران… حالا فهمیدم شادی یعنی صلح با خودم.”
🎁 چیزی که مارک یاد گرفت
- ذهن ما ماشین درام و داستانسازیه. باید یاد بگیریم ازش فاصله بگیریم.
- آروم بودن هنر میخواد. آروم بودن یعنی قوی بودن.
- شادمانی یه مهارته. تمرینیه. نه نتیجهی شرایط بیرونی.
- سکوت و تنهایی میتونه بهترین معلم ما باشه.
💡نتیجه گیری:
کتاب «ذن، هنر شادمانی درونی» پره از جملات ساده و عمیق.
نه شعاره، نه شعار موفقیت.
بلکه یه دعوتنامهست برای برگشتن به خودمون.
همهمون توی یه بخشهایی از زندگی، مارک هستیم.
پُر از فشار، خالی از حال خوب.
ولی شاید لازم نیست همهچی رو عوض کنیم…
شاید فقط باید نگاهمون رو عوض کنیم.✨
با دوره پاکسازی ضمیر ناخودآگاه، موانع ذهنیات رو حذف کن و به آرامش و موفقیت درونی برسی! این دوره با روشهای علمی بهت یاد میده چطور ذهنت رو بازسازی کنی. الان وقت تغییر بزرگه، شروع کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.