• سه تست جدید به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 4-2-1404

داستانی الهام گرفته از کتاب “آدم‌های سمی” نوشته‌ی لیلیان گلاس

آدمهای سمی . لیلیان گلاس داستان از کتاب قله
  • بدون دیدگاه

 داستانی الهام‌گرفته از کتاب «آدم های سمی» از لیلیان گلاس

حتما شما هم دور و برتون آدم سمی وجود داره که نمی دونید باهاش چکار کنید؟ پیشنهاد می کنم داستان لیلا رو بخونید. مطمئنم بهتون کمک می کنه.

شروع داستان:

لیلا یه دختر سی‌وچند ساله‌ بود، مهربون، خوش‌قلب، همیشه آماده کمک به بقیه. اما یه مشکلی داشت… یه مشکلی که کم‌کم داشت زندگی‌شو نابود می‌کرد: آدمای سمی.

اوایل خودش نمی‌فهمید. فقط یه حس خستگی و بی‌حوصلگی دائم داشت. یه جوری بود که انگار انرژی‌ش هر روز، بدون هیچ دلیلی، ته می‌کشید.

تا اینکه یه روز، توی یه کتابفروشی کوچیک، یه کتاب با یه اسم عجیب دید:
«آدم‌های سمی» – لیلیان گلاس

کتابو ورق زد و همون صفحه‌ی اول قلاب انداخت تو دلش: بعضی آدما طوری انرژیتو می‌کشن که حتی نمی‌فهمی چیشد که خسته شدی.”

لیلا گفت: «وااای این داره درباره‌ی من حرف می‌زنه!»

 

👥 آدم‌های دور و برش

وقتی شروع کرد کتاب رو خوندن، تازه چشماش باز شد. لیلیان گلاس توی کتابش ۳۰ نوع آدم سمی معرفی می‌کنه. از آدمای قربانی‌نما گرفته تا آدمای کنترل‌گر، حسود، دروغ‌گو، بدبین، انرژی‌دزد… و لیلا وقتی یکی‌یکی اون تیپ‌ها رو خوند، فهمید که اطرافش پر از این مدل افراده:

  1. دوست قدیمی‌ای که همیشه نقش قربانی رو بازی می‌کرد هربار که می‌دیدش، لیلا باید یه جلسه‌ی روان‌درمانی براش می‌ذاشت. خودش له می‌شدو دوستش سبک می‌شد!
  2. خواهر شوهرش که همیشه پشت سرش حرف می‌زد و جلوی بقیه قربون صدقه‌ش می‌رفت. بعداً فهمید لیلیان به اینا می‌گه: «آدمای دو رو – سمی‌ترین مدل‌ها.»
  3. رئیسش که با جمله‌های تحقیرآمیز به ظاهر دوستانه، اعتماد به نفسش رو می‌کُشت. مثلاً می‌گفت: «وای، تو با این تیپت جلسه می‌ری؟ عجب اعتمادبه‌نفسی داری!»
    ولی ته دل لیلا می‌لرزید.

 

🧠 آگاهی یعنی نیمی از درمان

یکی از نکات مهم کتاب اینه که: وقتی یه آدم سمی رو شناختی، نصف راه رو رفتی. چون از اون به بعد، تصمیم با توئه که اجازه بدی تو زندگیت بمونه یا نه.”

لیلا یه دفترچه برداشت و لیست نوشت:
«چه کسایی بعد از معاشرت باهاشون خسته، عصبی، یا بی‌انگیزه می‌شم؟»

جوابش عجیب بود… آدمایی که فکر می‌کرد نزدیک‌تریناشن، بیشترین آسیبو می‌زدن.

 

🧹 شروع پاکسازی ذهنی و ارتباطی

لیلیان گلاس توی کتاب یه جمله داره که لیلا رو ترغیب کرد اولین قدم رو برداره:

تو نمی‌تونی همه‌ی آدمای سمی رو تغییر بدی، ولی می‌تونی تصمیم بگیری باهاشون چجوری برخورد کنی.”

پس لیلا شروع کرد:

  • محدود کردن ارتباط با اون دوست قربانی‌نما. به‌جاش بهش گفت: «می‌دونم سختته، ولی نمی‌تونم همیشه شنونده‌ی ناراحتی‌هات باشم. بیا یه مشاور خوب پیدا کن.»
  • کم‌کم فاصله گرفتن از روابط خانوادگیِ آلوده. فهمید فقط چون فامیلن، دلیل نمی‌شه همیشه مجبور باشه وقتش رو صرف آدمایی کنه که بهش آسیب می‌زنن.
  • و مهم‌تر از همه: تغییر لحنش توی محل کار. یاد گرفت وقتی کسی حرف نیش‌دار می‌زنه، لازم نیست بخنده یا خودشو جمع کنه. گاهی فقط یه نگاه سرد و یه سکوت می‌تونه جای جوابو بگیره.
  •  

نتیجه چی شد؟

بعد از چند ماه، انگار زندگی لیلا یه درجه سبک‌تر و روشن‌تر شد.

  • شب‌ها راحت‌تر می‌خوابید.
  • صبح‌ها با دل خوش بیدار می‌شد.
  • کارش پیشرفت کرد چون اعتماد به نفسش برگشت.
  • و از همه مهم‌تر، فهمید مهربونی با همه، همیشه کار درستی نیست.

لیلا الان یه جمله‌ی معروف از کتاب رو قاب کرده زده رو دیوار اتاقش: تو مسئول شادی خودتی، نه زباله‌دونی درد و عقده‌های دیگران!”

💡 نتیجه گیری:

اگه حس می‌کنی توی یه چرخه‌ی خستگی روحی افتادی…
اگه هر روز از معاشرت با بعضی‌ها خسته‌تر می‌شی…
یا اگه عزت نفست تو رابطه‌ها داره کم‌رنگ می‌شه…

شاید وقتشه یه نگاهی به آدمای اطرافت بندازی.

کتاب «آدم‌های سمی» فقط یه لیست نیست، یه چراغ قوه‌ست برای پیدا کردن دلیل اون همه خستگی بی‌دلیل.

گاهی نجات خودت، با یه «نه» گفتن ساده شروع می‌شه.
یا حتی فقط با یه «فاصله گرفتن آروم»…

تو لایق آرامشی، که آدمای سمی ازت گرفتن.✨

دوره رهایی از خیانت بهت یاد می‌ده چطور زخم‌های عاطفی رو التیام بدی و دوباره به خودت و عشق اعتماد کنی! با این دوره، قدرت درونی‌ات رو بازسازی کن و زندگی جدیدت رو شروع کن. فرصت بازسازی قلبت همین الانه! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.

پر بازدیدترین‌ها

نوشته‌ای برای نمایش پیدا نشد

مطالب تصادفی