گروه آموزشی قله

 شروع داستان:

مینا همیشه آرزو داشت که یک کسب‌وکار مستقل داشته باشد. از زمانی که نوجوان بود، به کارآفرینی علاقه‌مند بود و همیشه ایده‌های مختلفی در ذهن داشت. اما چیزی که او را از شروع کسب‌وکارش باز می‌داشت، ترس از شکست و عدم اطمینان بود. او نمی‌دانست چطور باید شروع کند و از کجا باید شروع کند.

یک روز وقتی کتاب “از خواستن تا رسیدن” نوشته ریچارد تمپلر را از یک دوستش قرض گرفت، تصمیم گرفت به‌طور جدی روی خواسته‌ها و اهدافش تمرکز کند. در یکی از فصول کتاب، ریچارد تمپلر درباره اهمیت “شفافیت در خواسته‌ها” صحبت می‌کند. این موضوع برای مینا به شدت تاثیرگذار بود. او فهمید که تا زمانی که دقیقاً ندانسته باشد که چه می‌خواهد، هیچ‌گاه نمی‌تواند به آن برسد.

مینا روزها و شب‌ها شروع به فکر کردن کرد و از خود سوالات زیادی پرسید: “واقعا چه چیزی می‌خواهم؟” او به تدریج به این نتیجه رسید که همیشه می‌خواهد یک کسب‌وکار مشاوره‌ای راه‌اندازی کند که به افراد کمک کند تا در زندگی شغلی و شخصی خود موفق‌تر باشند. این شفافیت در خواسته‌ها، اولین گام مهمی بود که مینا برای رسیدن به هدفش برداشت.

در ادامه کتاب، تمپلر اشاره می‌کند که تنها خواستن کافی نیست و برای رسیدن به هدف باید برنامه‌ریزی و اقدام کرد. مینا از این نکته الهام گرفت و تصمیم گرفت که برنامه‌ریزی دقیقی برای کسب‌وکارش انجام دهد. او شروع به تحقیق و بررسی بازار کرد، با افرادی که در این حوزه فعالیت می‌کردند صحبت کرد و حتی دوره‌های آموزشی مختلفی در زمینه مشاوره گذراند.

اما یکی از چالش‌های بزرگ مینا این بود که همیشه ترس از شکست داشت. او به خود می‌گفت: “مبادا این کسب‌وکار شکست بخورد، مبادا به اندازه کافی خوب نباشم.” این افکار منفی مانع از پیشرفت او می‌شد. در این لحظه، فصلی از کتاب به نام “موانع ذهنی را بشناسید” به او کمک کرد. تمپلر توضیح می‌دهد که باید از این نوع افکار منفی رهایی پیدا کنیم و با آن‌ها مقابله کنیم. مینا شروع کرد به شناسایی و تغییر باورهای منفی خود. او یاد گرفت که شکست تنها یک درس است و نباید از آن ترسید.

همچنان که مینا در حال حرکت به سمت هدفش بود، کتاب تأکید می‌کند که “صبر و تلاش مداوم” ضروری است. مینا به‌طور مداوم در حال تلاش بود، حتی زمانی که نتایج سریع به دست نمی‌آمد. او با وجود مشکلات و چالش‌ها، هیچ‌گاه از تلاش دست نکشید. در عوض، این تجربیات به او کمک کرد تا از اشتباهات خود درس بگیرد و کسب‌وکارش را بهتر مدیریت کند.

پس از چند ماه تلاش مستمر، کسب‌وکار مینا شروع به رشد کرد. او به تدریج مشتریانی پیدا کرد که از خدمات مشاوره‌ای او بهره‌مند می‌شدند. با گذشت زمان، او نه تنها به هدفش رسید، بلکه توانست یک برند معتبر در حوزه مشاوره بسازد.

این داستان، تنها یک نمونه از زندگی فردی است که با خواندن و پیروی از اصول کتاب “از خواستن تا رسیدن” توانست به موفقیت دست یابد. مینا به وضوح نشان می‌دهد که خواستن و داشتن شفافیت در هدف، تنها اولین گام است. بعد از آن باید با برنامه‌ریزی، اقدام، تغییر ذهنیت و صبر، به سوی هدف خود حرکت کرد.