• سه تست جدید به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 4-2-1404

داستانی الهام گرفته از کتاب «استیو جابز» نوشته والتر آیزاکسون

استیو جابز از والتر آیزاکسون داستان از کتاب قله
  • بدون دیدگاه

داستانی الهام گرفته از کتاب «استیو جابز» نوشته والتر آیزاکسون

شروع داستان:

یه روز تو سال ۱۹۸۲، استیو جابز تصمیم می‌گیره بره سراغ یه کاری که همه فکر می‌کردن بی‌فایده‌ست. اون موقع تازه کامپیوتر اپل ۲ ترکونده بود، کلی پول تو حساب شرکت بود، و همه ازش انتظار داشتن بره یه نسخه بهتر بسازه، همونو ارتقا بده. ولی نه! جابز یه چیز دیگه تو سرش بود…

اون می‌خواست کامپیوتری بسازه که از اپل ۲ هم بهتر باشه. اما نه فقط از لحاظ سخت‌افزار. اون دنبال یه انقلاب بود؛

یه کامپیوتر که آدم‌ها باهاش مثل یه آدم ارتباط برقرار کنن، نه یه ماشین خشک و بی‌روح.

اسم این پروژه شد: مکینتاش (Macintosh).

💥 اولین جرقه

جابز توی یه سخنرانی با صدای بلند گفت: «ما می‌خوایم یه کامپیوتر برای مردم معمولی بسازیم. نه فقط برای مهندس‌ها!»

همه تو شرکت مات مونده بودن. چون اون موقع کار کردن با کامپیوتر مثل نوشتن به زبان فضایی بود.

دستور خطی، نمایش سبز رو مشکی، بی‌گرافیک، بی‌احساس…

ولی جابز گفت نه! باید رابط گرافیکی داشته باشه، موس داشته باشه، کاربر وقتی کار می‌کنه حس کنه داره با یه چیز زنده حرف می‌زنه.

😡 برخوردهای تند، ایمان به رویا

جابز کمال‌گرا بود. اگه یه پیچ از طراحی دستگاه کج بسته می‌شد، قاطی می‌کرد. سر مهندس‌ها داد می‌زد، کد نویس‌ها رو تا مرز اخراج می‌برد.
ولی همون آدم‌هایی که تحت فشار جابز بودن، ته دلشون می‌دونستن یه چیز خاص داره اتفاق می‌افته.

چون جابز خودش همیشه وسط میدون بود. تا نصف شب می‌موند، کد تست می‌کرد، طراحی می‌کشید، رنگ‌ها رو انتخاب می‌کرد.

یکی از همکاراش تعریف می‌کنه:«استیو می‌خواست حتی مدار داخل مکینتاش هم زیبا باشه!

می‌گفت حتی اگه مردم نبیننش، مهمه. چون خودت می‌دونی زیباست.»

این یعنی کاری که با عشق ساخته شده. جابز به کاری که می‌کرد ایمان داشت. حتی اگه همه می‌گفتن “نمی‌شه”.

🖱 ملاقات با Xerox PARC | جرقه موش و پنجره‌ها

جابز یه بار با تیمش رفت بازدید از مرکز تحقیقاتی Xerox PARC.
اونجا برای اولین بار یه چیزی دید که دنیا رو تغییر داد: رابط کاربری گرافیکی و موشواره (موس).

تا اون موقع همه با دستور خطی کار می‌کردن. ولی اونجا دید یه صفحه هست با آیکون و پنجره، با موس جابجا می‌شی و برنامه اجرا می‌کنی.

همون‌جا به یکی از افراد تیمش گفت: «ما اینو تو کامپیوترمون می‌ذاریم. دقیقاً همینو!» و این شد نقطه عطف مکینتاش.

🧠 فکر متفاوت، دنیای متفاوت

توی اون پروژه، جابز یه جمله معروف گفت که تبدیل شد به شعار اپل: «Think Different – متفاوت فکر کن.»

این فقط یه شعار تبلیغاتی نبود. واقعاً همه چیزش متفاوت بود. حتی وقتی بقیه گفتن کسی پول نمی‌ده برای یه کامپیوتر گرون با رابط گرافیکی،

جابز گفت: «اگه کاری که می‌کنی واقعاً عالی باشه، مردم میان دنبال‌ات.»

اون ایمان داشت که آدم‌ها دنبال زیبایی، سادگی و تجربه‌ کاربری خوب هستن، حتی اگه اولش ندونن چی می‌خوان.

جابز یه بار گفت: «مشتری نمی‌دونه چی می‌خواد تا وقتی که بهش نشون بدی.»

🚀 رونمایی از مکینتاش | لحظه‌ای تاریخی

۲۴ ژانویه ۱۹۸۴ استیو جابز با لباسی ساده، جلوی جمعیت ایستاد.

صفحه نمایش پشت سرش روشن شد. مکینتاش بالا اومد، با صدای خودش شروع به صحبت کرد و گفت:

«سلام. من مکینتاش هستم. خوشحالم که شما را می‌بینم.»

جمعیت منفجر شد از هیجان. این اولین کامپیوتری بود که با انسان حرف می‌زد، رابط کاربری گرافیکی داشت و ظاهرش مثل یه اثر هنری بود.

همه فهمیدن یه اتفاق بزرگ افتاده.

📉 اما بعدش چی شد؟ شکست یا پیروزی؟

با وجود اون همه هیاهو، مکینتاش اولش فروش خوبی نداشت. گرون بود، کند بود، بازار هنوز آماده نبود.
ولی اون شکست باعث نشد جابز باورش رو از دست بده. می‌دونست راهی که می‌ره درسته، حتی اگه طول بکشه.

چند سال بعد، همه شرکت‌ها مثل IBM، مایکروسافت، HP از ایده‌های مکینتاش کپی کردن. و کم‌کم مردم فهمیدن جابز از زمان خودش جلوتر بوده.

💡 نتیجه‌گیری:

“وقتی به چیزی عمیقاً باور داری، حتی اگه همه دنیا علیه‌ت باشن، ادامه بده. زمان نشون می‌ده کی درست می‌گفت.”

استیو جابز شاید یه آدم سخت‌گیر، عجیب، و حتی غیرقابل‌تحمل بود. ولی یه رویا داشت و براش جنگید.
و الان، دنیایی داریم که توش همه‌مون یه آیفون یا مک‌بوک تو دستمونه. به لطف همون لج‌بازی‌ها.✨

با دوره پاکسازی ضمیر ناخودآگاه، موانع ذهنی‌ات رو حذف کن و به آرامش و موفقیت درونی برسی! این دوره با روش‌های علمی بهت یاد می‌ده چطور ذهنت رو بازسازی کنی. الان وقت تغییر بزرگه، شروع کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.

پر بازدیدترین‌ها

نوشته‌ای برای نمایش پیدا نشد

مطالب تصادفی