• سه تست جدید به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 4-2-1404

داستانی الهام گرفته از کتاب “ترس را بکش پیش از آنکه ترس تو را بکشد” از جی. پی. واسوانی

ترس را بکش پیش از آنکه ترس تو را بکشد از جی پی واسوانی داستان از کتاب قله
  • بدون دیدگاه

 داستانی الهام گرفته از کتاب “ترس را بکش پیش از آنکه ترس تو را بکشد از جی. پی. واسوانی 

این کتاب به ما یاد میده که چطور می‌تونیم ترس‌ها و نگرانی‌ها رو از زندگی‌مون حذف کنیم و به جای اون‌ها، شجاعت و آرامش رو به درونمون دعوت کنیم.  داستانی که در اینجا اومده یک داستان جالب و آموزنده و الهام گرفته از این کتابه که مربوط به مردی به نام راجره که به کمک اصولی که واسوانی در کتابش مطرح کرده، تونست ترس‌های بزرگش رو شکست بده و به زندگی با شجاعت و امید نگاه کنه.

 

شروع داستان: 

راجر مردی بود که سال‌ها از ترس و اضطراب رنج می‌برد. هر روز، او با احساسات ناخوشایند مواجه می‌شد و نمی‌تونست با ترس‌هایی که از آینده، مشکلات مالی و حتی روابط اجتماعی داشت کنار بیاد. این ترس‌ها به تدریج زندگی‌اش رو تحت تاثیر قرار داده بودند. راجر همیشه فکر می‌کرد که یک اتفاق بد در پیشه و هیچ‌وقت نمی‌تونست از لحظه حال لذت ببره. حتی زمانی که همه‌چیز خوب پیش می‌رفت، باز هم اون منتظر اتفاق بدی بود که همه‌چیز رو خراب کنه.

یه روز، راجر تصمیم می‌گیره که به یکی از سخنرانی‌های جی پی واسوانی بره. اون روز، سخنرانی درباره‌ی ترس و چگونگی غلبه بر اون بود. راجر به شدت به این موضوع علاقه‌مند شد و می‌خواست بدونه که چرا همیشه احساس ترس داره و چطور می‌تونه از این احساس رها بشه.

در سخنرانی، واسوانی با صدای آرام و دلنشینش گفت: “ترس از آینده، از شکست و حتی از مشکلات روزمره، چیزی جز توهم نیست. بیشتر ترس‌های ما هیچ‌وقت به وقوع نمی‌پیوندند. ما خودمون اون‌ها رو می‌سازیم و به ذهنمون اجازه می‌دیم که از این توهمات به ترس‌های واقعی تبدیل بشن.”

این جمله برای راجر یک نقطه‌ی عطف بود. او همیشه فکر می‌کرد که ترس‌هاش واقعیت دارند، اما واسوانی به او یاد داد که ترس بیشتر از اینکه یک واقعیت باشه، یک حالت ذهنیه که خود ما اون رو ایجاد می‌کنیم. واسوانی ادامه داد: “ترس در واقع دشمن اصلی شماست. شما باید ترس رو بکشید قبل از اینکه ترس شما رو بکشه.”

پس از سخنرانی، راجر به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و تصمیم گرفت که تغییراتی در زندگی‌اش ایجاد کنه. او شروع کرد به تمرین‌هایی که واسوانی در کتابش و سخنرانی‌هاش توصیه کرده بود. اولین تمرینی که راجر شروع کرد، این بود که به خودش یادآوری کنه که اکثر ترس‌هایی که احساس می‌کنه، هیچ‌وقت به حقیقت نمی‌پیوندند. هر روز، راجر زمانی رو برای نشستن و فکر کردن به ترس‌هایی که از اون‌ها فرار کرده بود، اختصاص می‌داد. او می‌دید که این ترس‌ها بیشتر از اینکه واقعیت داشته باشن، ناشی از ذهنیتی بود که خودش در برابر مشکلات ایجاد کرده بود.

یکی از ترس‌های اصلی راجر، ترس از آینده بود. او همیشه می‌ترسید که در آینده دچار مشکلات مالی بشه یا به خاطر نداشتن شغل مناسب، دچار شکست بشه. اما پس از تمرین‌های روزانه‌ای که واسوانی پیشنهاد داده بود، راجر شروع کرد به تغییر نگاهش به آینده. به جای اینکه دائم نگران آینده باشه، تصمیم گرفت بیشتر بر روی لحظه حال تمرکز کنه و این حقیقت رو بپذیره که هر چیزی که برای آینده لازم باشه، در زمان خودش به وجود میاد.

یکی از تمرین‌هایی که جی پی واسوانی در کتابش توضیح داده، این بود که وقتی ترس به سراغ ما میاد، باید به خودمون بگیم: “من می‌دونم که ترس فقط یک حالت ذهنیه و من می‌تونم بر اون غلبه کنم.” راجر این تمرین رو به کار گرفت و به تدریج شروع کرد به احساس قدرت بیشتر. وقتی ترس به سراغش می‌اومد، به خودش یادآوری می‌کرد که هیچ چیزی جز یک توهم نیست.

اما یکی از بزرگ‌ترین تغییرات در زندگی راجر زمانی اتفاق افتاد که او تصمیم گرفت از ترس‌هایش استفاده کنه و به جای اینکه از اون‌ها فرار کنه، از اون‌ها به عنوان یک عامل محرک برای پیشرفت و رشد خودش استفاده کنه. در گذشته، راجر همیشه از چالش‌ها و موقعیت‌های جدید می‌ترسید، اما حالا با دیدگاه جدیدی که پیدا کرده بود، هر بار که با موقعیتی دشوار روبه‌رو می‌شد، به خودش می‌گفت: “این فرصت خوبی برای یادگیری و رشد منه.”

یه روز، راجر به موقعیتی رسید که قبلاً برایش ترس زیادی داشت: او باید برای یک ارائه مهم در محل کارش صحبت می‌کرد. این کار همیشه باعث اضطراب زیاد در او می‌شد، چون می‌ترسید که در مقابل جمع اشتباه کنه. اما این بار، به جای نگرانی، به خودش گفت که “ترس فقط یک فکره” و شروع کرد به تمرکز بر روی آماده‌سازی خودش برای بهترین عملکرد ممکن. وقتی نوبت به ارائه رسید، راجر با اعتماد به نفس بیشتر از همیشه صحبت کرد و نتیجه‌ی عالی گرفت.

این تجربه برای راجر خیلی آموزنده بود. او فهمید که ترس‌ها بیشتر از اینکه در دنیای واقعی وجود داشته باشن، در ذهن ما ساخته می‌شن. وقتی ما به ترس‌ها نگاه جدیدی داشته باشیم و به جای فرار از اون‌ها، ازشون استفاده کنیم، به قدرت و اعتماد به نفس بیشتری می‌رسیم.

در نهایت، راجر تبدیل به فردی شد که نه تنها ترس‌های خودش رو شکست داد، بلکه به دیگران هم کمک کرد تا با ترس‌هاشون روبه‌رو بشن و ازشون عبور کنن. او دیگه هیچ وقت نگران آینده نبود، چون یاد گرفته بود که زندگی در لحظه حال اتفاق می‌افته و بیشتر ترس‌ها فقط در ذهن ما شکل می‌گیرن.

💡نتیجه گیری:

این داستان از ترس را بکش پیش از آنکه ترس تو را بکشد یادآوری می‌کنه که ترس‌ها رو نباید از خودمون فراری بدیم، بلکه باید باهاشون روبه‌رو بشیم و یاد بگیریم که چطور از اون‌ها برای رشد و پیشرفت استفاده کنیم. ✨

دوره فن بیان و سخنرانی بهت یاد می‌ده با کلمات، قلب‌ها رو تسخیر کنی و در هر جمعی بدرخشی! مهارت‌های ارتباطی‌ات رو تقویت کن و تاثیرگذاریت رو چند برابر کن. حالا وقتشه که صدات شنیده بشه! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.