داستانی الهام گرفته از کتاب «راههای مؤثر برای ایجاد انگیزه» نوشتهی برایان تریسی

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- انتشار: 20 اردیبهشت 04
- بدون دیدگاه
کتاب «راههای مؤثر برای ایجاد انگیزه» نوشتهی برایان تریسی، یکی از منابع عالی برای هر کسیه که میخواد به خودش انگیزه بده یا دیگران رو برای رسیدن به اهدافشون تشویق کنه. تریسی توی این کتاب از داستانها و مثالهای واقعی زیادی استفاده کرده که خیلی میتونه به ما درک بهتری از اصول انگیزشی بده. در اینجا داستانی الهام گرفته از این کتاب اومده درباره یک فروشنده، که به رغم مشکلات زیادی که داشت، تونست با تغییر رویکرد و استفاده از چند تکنیک ساده، به یکی از موفقترین افراد در شغلش تبدیل بشه.
شروع داستان:
جان یک فروشنده معمولی بود که در یکی از شرکتهای بزرگ مشغول به کار بود، اما همیشه از شغلش ناراضی بود و هیچ وقت نمیتونست به اهداف فروشش دست پیدا کنه. اون معمولاً با خودش میگفت: «من هیچ وقت نمیتونم این هدفها رو برآورده کنم.» و این تفکر منفی باعث شده بود که نه تنها درآمدش پایین باشه، بلکه احساس میکرد همیشه در حال مبارزه با خودش و دیگران هست.
جان خیلی وقتها برای خودش دلایل مختلفی پیدا میکرد که چرا موفق نمیشه؛ از عدم حمایت از جانب شرکت گرفته تا شرایط بد اقتصادی، و حتی گاهی فکر میکرد که شاید اصلاً به درد این شغل نمیخوره. با این حال، همکارانش موفقیتهای خوبی داشتن و این وضعیت باعث میشد که بیشتر احساس شکست و ناامیدی کنه. روز به روز انگیزهاش پایینتر میاومد و این روند تقریباً به بخش اصلی کارش تبدیل شده بود.
تا اینکه یک روز، جان تصمیم گرفت که با یکی از مشاوران روانشناسی صحبت کنه. مشاور بهش پیشنهاد کرد که از تکنیکهای روانشناسی استفاده کنه و یکی از اونها همین تکنیک «تفکر مثبت و هدفگذاری» بود که برایان تریسی توی کتابش توضیح داده. مشاور به جان گفت: «چرا همیشه خودت رو با دیگران مقایسه میکنی؟ چرا فکر میکنی شرایط بیرونی باعث ناتوانیته؟ موفقیت در این شغل بیشتر به انگیزه و دیدگاه خودت بستگی داره.»
تغییر از درون: شروع یک تحول
بعد از صحبت با مشاور، جان تصمیم گرفت که نگاهش رو به کل قضیه تغییر بده. اولین کاری که کرد این بود که تصمیم گرفت هر روز صبح قبل از رفتن به سر کار، به خودش بگه: «من بهترین فروشنده هستم و امروز میخوام رکورد جدیدی رو بزنم.» به گفتهی تریسی، این تکنیک سادهی تغییر افکار منفی به افکار مثبت، یکی از راههای مؤثر برای ایجاد انگیزه است. جان به جایی رسید که با خودش گفت: «من میتونم و میخواهم به بهترین بودن در شغلم دست پیدا کنم.»
در کنار تغییر افکار، جان تمرکز بیشتری روی هدفگذاری دقیق و شفاف کرد. برایان تریسی یکی از اصول مهم انگیزشیاش رو اینطور بیان میکنه که: «اگر هدفی واضح و مشخص نداشته باشی، هرگز نمیتونی به آن دست پیدا کنی.» به همین دلیل، جان هر روز هدفهای کوچکی برای خودش تعیین میکرد، مثلاً اینکه تعداد تماسهای فروشش رو افزایش بده یا یک مشتری جدید پیدا کنه. وقتی این هدفها رو به وضوح مینوشت و برای رسیدن به آنها تلاش میکرد، کمکم احساس موفقیت و اعتماد به نفسش بیشتر میشد.
تلاش و نتیجه: از فروشنده معمولی به فروشنده موفق
با گذشت زمان، جان متوجه شد که چقدر انگیزهاش بیشتر شده و عملکردش بهبود پیدا کرده. اون هر روز برای خودش یک چالش جدید میساخت و به طور مداوم با اراده و تلاش به سمت اهدافش حرکت میکرد. یکی از اصولی که تریسی توی کتابش اشاره میکنه، همین ثابتقدمی و تلاش مداومه: «انگیزه باید هر روز تجدید بشه. شما نمیتونید فقط یه بار انگیزه بگیرید و انتظار داشته باشید که همیشه کارتون پیش بره.»
جان روز به روز بیشتر به موفقیتهای کوچکی دست پیدا میکرد. اون دیگه از شکستها نمیترسید و به جای اینکه در مواجهه با مشکلات عقب بکشه، تلاش میکرد که از هر شکست درس بگیره. این تغییر در نگرش و ذهنیتش باعث شد که مشتریهای بیشتری جذب کنه و در مدت کوتاهی، فروشش به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد. در عرض چند ماه، جان یکی از بهترین فروشندگان شرکت شد و حتی به عنوان «فروشنده ماه» انتخاب شد.
نکتهای از داستان جان
داستان جان یک درس بزرگ در مورد اهمیت انگیزه و قدرت تغییر درونی به حساب میاد. چیزی که جان رو از یک فروشنده معمولی به یک فروشنده موفق تبدیل کرد، نه شرایط بیرونی و نه حتی مهارتهای خاصی بود که به طور طبیعی داشت، بلکه تغییر در نگرش و استفاده از تکنیکهای سادهای مثل تفکر مثبت، هدفگذاری مشخص، و تلاش مداوم بود.
💡نتیجهگیری: خودتان را باور کنید
این داستان «راههای مؤثر برای ایجاد انگیزه» به ما میآموزه که در نهایت، این خود ما هستیم که میتونیم انگیزهمون رو ایجاد کنیم. شرایط خارجی و سختیهای شغلی همیشه وجود دارند، اما چیزی که بیشترین تأثیر رو داره، نحوه نگرش ما به این مشکلاته. اگر ما هم مثل جان بتونیم باور داشته باشیم که به بهترین شکل ممکن میتونیم عمل کنیم و به اهدافمون دست پیدا کنیم، قطعا به موفقیتهایی بزرگتر از اونچه که فکر میکنیم، دست خواهیم یافت.
در نهایت، داستان جان نشون میده که ایجاد انگیزه فقط به شرایط بیرونی بستگی نداره، بلکه به درک خودمون از تواناییها و استعدادهای خودمون و نحوه برخورد با چالشها بستگی داره. اگر بتونیم خودمون رو باور کنیم و هر روز با انگیزه و هدف به سمت اهدافمون حرکت کنیم، موفقیت حتماً در انتظارمون خواهد بود.✨
دوره فن بیان و سخنرانی بهت یاد میده با کلمات، قلبها رو تسخیر کنی و در هر جمعی بدرخشی! مهارتهای ارتباطیات رو تقویت کن و تاثیرگذاریت رو چند برابر کن. حالا وقتشه که صدات شنیده بشه! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.