• سه تست جدید به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 4-2-1404

داستان نرگس، چطوری با نوشتن به خواسته هایش رسید؟

داستان نرگس، چطوری با نوشتن به خواسته هایش رسید؟
  • بدون دیدگاه

کتاب «بنویس تا اتفاق بیفتد» نوشته هنریت کلاوسر یکی از آثار پرطرفدار در زمینه توسعه فردی است که به ما می‌آموزد چگونه با نوشتن می‌توانیم افکار، اهداف و آرزوهای خود را به واقعیت تبدیل کنیم. این کتاب به بررسی این نکته می‌پردازد که نوشتن می‌تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای شفاف‌سازی اهداف و ایجاد تغییرات مثبت در زندگی عمل کند. داستان پیش رو، داستان زنی به نام جولی ست که با استفاده از تکنیک نوشتن اهدافش، توانست زندگی‌اش را به طرز شگفت‌انگیزی تغییر دهد.

این داستان به خوبی نشان می‌دهد که چطور نوشتن می‌تواند برای کسانی که در پی تغییر در زندگی خود هستند، به عنوان یک ابزار فوق‌العاده عمل کند. نرگس، زنی در سی سالگی، با مشکلات زیادی در زندگی مواجه بود، اما توانست با استفاده از قدرت نوشتن، به اهداف بزرگ خود برسد. بیایید با هم داستان نرگس را بخوانیم.

 

شروع داستان: دفترچه سبز آرزوها

نرگس، دختری سی‌ساله، کارمند یکی از شرکت‌های بیمه بود. هر روز صبح ساعت ۷ از خانه بیرون می‌رفت، سوار اتوبوس شلوغ می‌شد، توی ترافیک می‌ماند و ساعت ۸:۳۰ پشت میز خاکستری‌اش می‌نشست. لبخند می‌زد، اما دلش خوش نبود. همیشه فکر می‌کرد برای کاری بزرگ‌تر به دنیا آمده، اما نمی‌دانست چطور به آن برسد.

یک روز بارانی پاییزی، بعد از یک روز خسته‌کننده، از کتاب‌فروشی نزدیک خانه‌اش گذشت. نگاهش به جلد کتابی افتاد: «بنویس تا اتفاق بیفتد». بدون اینکه بداند چرا، آن را خرید. همان شب تا ساعت ۲ بامداد خواندش. در دل کتاب، جمله‌ای بود که به قلبش نشست:
«وقتی چیزی را می‌نویسی، آن را از دنیای خیال به دنیای واقعیت می‌کِشی.»

کتاب می‌گفت: برای رسیدن به خواسته‌ات، آن را واضح و با احساس بنویس، نه فقط یک‌بار، بلکه هر روز، با باور و امید.

صبح روز بعد، نرگس دفترچه سبز کوچکی خرید و اولین جمله را نوشت:
«من یک نویسنده موفق و معروف هستم. کتابم الهام‌بخش میلیون‌ها نفر شده.»

نوشت و نوشت. هر روز صبح، قبل از کار، کنار پنجره، با لیوان چای و دلِ امیدوار، هدفش را می‌نوشت. حتی وقتی خسته بود، حتی وقتی ناامید می‌شد، نوشت. یک ماه، دو ماه، سه ماه… هیچ چیز تغییر نکرد، اما درونش داشت عوض می‌شد. با نوشتن، خودش را بیشتر باور می‌کرد.

کم‌کم داستان‌هایی کوتاه نوشت و در وبلاگش گذاشت. کامنت‌ها یکی‌یکی آمدند. تشویق، دلگرمی، بعضی وقت‌ها حتی اشک شوق. یکی از داستان‌هایش به‌قدری دست‌به‌دست شد که یک انتشاراتی کوچک در تهران با او تماس گرفت.
– «می‌خوای داستان‌هات رو به شکل کتاب چاپ کنیم؟»

نرگس گریه‌اش گرفت. باورش نمی‌شد. نوشتنش نتیجه داده بود.

یک سال بعد، کتابش منتشر شد. نامش را گذاشت: «دخترک پشت پنجره». پرفروش نشد، اما برای نرگس، موفقیت واقعی شروع شده بود. چون آن را خواسته، نوشته و باور کرده بود.

یک شب در مصاحبه‌ای از او پرسیدند:
– «چی باعث شد نویسنده بشی؟»
لبخند زد و دفترچه سبزش را بالا گرفت:
– «همه‌چیز از اینجا شروع شد. نوشتم تا اتفاق بیفته… و افتاد.»

نکته الهام‌بخش داستان

این داستان بر پایه اصل محوری کتاب «Write It Down, Make It Happen» نوشته شده است. هنریت کلاوسر در این کتاب توضیح می‌دهد که نوشتن آرزوها، ذهن ما را با هدف هماهنگ می‌کند، انرژی‌های پنهان را فعال کرده و مسیرهایی را باز می‌کند که پیش‌تر نمی‌دیدیم.

همه چیز با وضوح هدف و نوشتن آن با احساس و تداوم آغاز می‌شود. نرگس، شخصیت این داستان، نماینده هزاران انسانی‌ست که شاید زندگی عادی دارند، اما با ابزار قدرتمند نوشتن، می‌توانند مسیرشان را دگرگون کنند.

با دوره پاکسازی ضمیر ناخودآگاه، موانع ذهنی‌ات رو حذف کن و به آرامش و موفقیت درونی برسی! این دوره با روش‌های علمی بهت یاد می‌ده چطور ذهنت رو بازسازی کنی. الان وقت تغییر بزرگه، شروع کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.

پر بازدیدترین‌ها

نوشته‌ای برای نمایش پیدا نشد

مطالب تصادفی

تست. آیا می‌تونی عاشق بشی؟

تست: آیا می‌تونی عاشق بشی؟

  • تاریخ ثبت: 22 اردیبهشت 04