گروه آموزشی قله

 شروع داستان:

سعید یه پسر معمولی بود. نه نابغه بود، نه خانواده پولداری داشت. تو یه شرکت بازرگانی کوچیک کار می‌کرد، بیشتر وقتش صرف انجام کارهای روتین و تکراری می‌شد. از صبح تا عصر کار می‌کرد، عصرا خسته و بی‌رمق برمی‌گشت خونه.

رویاهایی تو سرش داشت… می‌خواست یه روزی برای خودش یه کسب‌وکار راه بندازه، یه چیزی بسازه، مستقل بشه، ولی همیشه یه چیزی جلوشو می‌گرفت: بی‌حوصلگی، خستگی، نداشتن وقت و کلی فکر دیگه که سرشو شلوغ کرده بود. هر روز که می‌گذشت، احساس می‌کرد بیشتر داره از خودش فاصله می‌گیره.

⏳ نقطه‌ی عطف: یه کتاب کوچیک ولی تأثیرگذار

یه روز توی محل کارش یه کتاب روی میز همکارش توجه شو جلب کرد. کتاب مدیریت فردی، از نویسنده مورد علاقش برایان تریسی. کتاب و   از همکارش امانت گرفت که بخونه.

با خودش گفت: “شاید مشکل من اینه که بلد نیستم خودمو مدیریت کنم، نه وقتم، نه انرژیم، نه تمرکزم…”

همون شب با یه لیوان چای نشست و شروع کرد به خوندن کتاب. جمله‌ی اولی که به چشمش خورد، این بود:

«موفق‌ترین آدم‌ها کسایی‌ان که خودشون رو مثل یه شرکت حرفه‌ای مدیریت می‌کنن.»

سعید با خودش گفت: «یعنی من الان شبیه یه شرکت ورشکسته‌ام؟» خندید. ولی این خنده تلخ بود. چون واقعاً حس می‌کرد خودشو گم کرده.

🗂️ اولین قدم: هدف‌گذاری شفاف

یکی از اولین چیزهایی که توی کتاب برایان تریسی گفته بود، این بود که تا وقتی ندونی دقیقاً چی می‌خوای، هیچ کاری ازت برنمیاد.

سعید یه دفتر ساده برداشت و نوشت:

• هدف بلندمدت: راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین در زمینه فروش صنایع‌دستی
• هدف میان‌مدت: یاد گرفتن دیجیتال مارکتینگ تا ۶ ماه آینده
• هدف کوتاه‌مدت: روزی یک ساعت یادگیری در مورد بازاریابی اینترنتی

همه‌چی رو واضح و با زمان‌بندی نوشت، مثل همون چیزی که توی کتاب گفته شده بود.

⏰ دومین قدم: مدیریت زمان مثل یه رئیس حرفه‌ای

یکی دیگه از توصیه‌های تریسی که سعید جدی گرفت، قانون ۸۰/۲۰ بود.

«۸۰٪ نتایج از ۲۰٪ کارهاییه که انجام می‌دی. پس تمرکزت رو بذار روی اون ۲۰٪.»

سعید نشست، کارای روزانه‌شو بررسی کرد و فهمید چقدر وقتشو پای شبکه‌های اجتماعی و چرخیدن بی‌هدف تو اینترنت تلف می‌کنه.
شروع کرد به استفاده از تایمر پومودورو، یعنی ۲۵ دقیقه کار، ۵ دقیقه استراحت. گوشی رو هم موقع کار خاموش می‌کرد یا می‌ذاشت تو کشو.

از همون هفته اول دید که فقط با یه ساعت تمرکز واقعی، خیلی بیشتر از قبل یاد می‌گیره.

🔋 سومین قدم: انرژی مدیریت‌شده، نه فقط زمان

برایان تریسی توی یه بخش از کتاب می‌گه:

«خیلی‌ها زمان کافی دارن، ولی انرژی ندارن. مراقب خواب، تغذیه و ذهن‌تون باشید.»

سعید تا اون موقع عادت داشت شب‌ها تا دیر وقت فیلم ببینه یا تو گوشی بچرخه، بعد با خستگی بخوابه و صبح هم با بی‌حالی بیدار شه.
تصمیم گرفت شب‌ها یه ساعت زودتر بخوابه، صبحا هم ۲۰ دقیقه ورزش سبک کنه.

باورش نمی‌شد که فقط با همین کار ساده، چقدر انرژی بیشتری تو طول روز داره. تمرکزش بهتر شده بود، کلافگی‌اش کمتر، و مهم‌تر از همه، حالش خوب‌تر بود.

💼 چهارمین قدم: ساختن برند شخصی

برایان تریسی توی کتابش به یه نکته جالب اشاره می‌کنه:

«شما باید خودتون رو مثل یه برند ببینید. هر کاری که می‌کنید، روی اعتبارتون اثر می‌ذاره.»

سعید که قبلاً خیلی بی‌انگیزه و سرد رفتار می‌کرد تو محل کار، شروع کرد به داشتن یه رفتار حرفه‌ای‌تر. دقیق‌تر شد، مودب‌تر شد، حتی با مدیرشم بیشتر تعامل می‌کرد.

همزمان یه پیج اینستاگرام تخصصی برای صنایع‌دستی راه انداخت، شروع کرد به محتوا ساختن، تست کردن، یاد گرفتن. اون حس “من می‌تونم” کم‌کم داشت جای “من نمی‌تونم” رو می‌گرفت.

🌟 شش ماه بعد: یه نسخه‌ی متفاوت از سعید

الان که حدود شش ماه از شروع اون تغییر می‌گذره، سعید یه آدم دیگه‌ست.
بعد از پایان ساعات کاری، مستقیم نمی‌ره خونه که لم بده. یه فضای کوچیک اجاره کرده برای ضبط ویدیو و عکاسی محصولات.
فروش اولش رو تو ماه پنجم انجام داد. هرچند عددش کوچیک بود، ولی حسی که ازش گرفت، فوق‌العاده بود.

می‌گفت: “قبلاً فکر می‌کردم وقت ندارم، نمی‌تونم، یا خیلی دیر شده. الان فهمیدم فقط بلد نبودم خودمو مدیریت کنم.