داستانی الهام گرفته از کتاب «بیحد و مرز» نوشتهی جان سی. مکسول

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- انتشار: 20 اردیبهشت 04
- بدون دیدگاه
داستان از کارمند خسته تا کارآفرین بی حد و مرز الهام گرفته از کتاب «بیحد و مرز» نوشتهی جان سی. مکسول
🌟 شروع داستان:
جاش، مردی ۳۵ ساله از اوهایو، سالها در یک شرکت فناوری اطلاعات کار میکرد. هر روز صبح با بیمیلی از خواب بیدار میشد و به محل کار میرفت. احساس میکرد در یک چرخهی تکراری گیر افتاده است. با اینکه شغلش درآمد مناسبی داشت، اما رضایت و انگیزهای در کارش نمیدید.
یک روز، در حین مرور کتابها در یک کتابفروشی محلی، چشمش به کتاب «بیحد و مرز» افتاد. عنوان کتاب و توضیحات پشت جلدش، او را مجذوب کرد: «حصار ظرفیتهای خود را درهم بشکنید.» جاش تصمیم گرفت این کتاب را بخرد و فرصتی به خودش بدهد.
📘 شروع سفر با کتاب
در فصلهای ابتدایی، مکسول تأکید میکند که بسیاری از محدودیتها، ساختهی ذهن خود ما هستند. جاش با خواندن این بخش، متوجه شد که ترسها و تردیدهایش، ناشی از باورهای محدودکنندهای است که در طول زمان در ذهنش شکل گرفتهاند.
🧭 تعیین اهداف و برنامهریزی
کتاب به جاش آموزش داد که چگونه اهدافش را به صورت مشخص و قابل اندازهگیری تعریف کند. او یاد گرفت که به جای گفتن «میخواهم کسبوکار خودم را راهاندازی کنم»، بگوید: «در شش ماه آینده، یک فروشگاه آنلاین برای فروش محصولات دستسازم راهاندازی میکنم.»
جاش با استفاده از تمرینهای کتاب، برنامهای گامبهگام برای رسیدن به هدفش تدوین کرد. این برنامه شامل تحقیق در مورد بازار، یادگیری مهارتهای لازم، و تخصیص زمان مشخص در هر هفته برای پیشرفت در مسیرش بود.
💪 غلبه بر ترس و تردید
یکی از بخشهای تأثیرگذار کتاب، بحث در مورد «درماندگی آموختهشده» بود. جاش متوجه شد که بسیاری از ترسها و تردیدهایش، ناشی از تجربیات گذشته و باورهای محدودکنندهای است که در طول زمان در ذهنش شکل گرفتهاند.
با تمرینهای پیشنهادی کتاب، جاش شروع به شناسایی و بازنویسی این باورها کرد. به جای فکر کردن به اینکه «من نمیتوانم موفق شوم»، به خود میگفت: «من توانایی یادگیری و رشد دارم، و میتوانم به اهدافم برسم.»
🌱 رشد و پیشرفت
با گذشت زمان، جاش پیشرفتهای ملموسی را تجربه کرد. او یک وبسایت ساده برای نمایش و فروش محصولاتش ایجاد کرد و بازخوردهای مثبتی از دوستان و آشنایان دریافت کرد. این بازخوردها، اعتمادبهنفس او را افزایش داد و انگیزهاش را برای ادامه مسیر بیشتر کرد.
جاش همچنین با استفاده از تکنیکهای مدیریت زمان و تمرکز که در کتاب آموزش داده شده بود، توانست بین شغل فعلیاش و کار بر روی کسبوکار جدیدش تعادل برقرار کند.
🎉 دستیابی به هدف
شش ماه پس از شروع این سفر، جاش فروشگاه آنلاین خود را بهطور رسمی راهاندازی کرد. او اولین فروشهایش را جشن گرفت و احساس رضایتی که از این موفقیت به دست آورد، برایش بینظیر بود.جاش اکنون نهتنها کسبوکار خودش را دارد، بلکه به دیگران نیز الهام میدهد تا رؤیاهایشان را دنبال کنند. او معتقد است که خواندن کتاب «بیحد و مرز» نقطه عطفی در زندگیاش بود.
💡 نتیجه گیری:
اگر شما هم در مسیر رسیدن به رؤیاهایتان احساس سردرگمی میکنید، داستان جاش میتواند الهامبخش باشد. با تعریف واضح از اهداف، برنامهریزی منظم، و غلبه بر ترسها، میتوانید به موفقیتهای بزرگ دست یابید.✨
📝 نکات کلیدی از داستان جاش
- شناسایی باورهای محدودکننده: بسیاری از ترسها و تردیدها، ناشی از باورهای نادرستی هستند که در ذهن ما شکل گرفتهاند.
- تعیین اهداف مشخص: اهداف باید واضح، قابل اندازهگیری و زمانبندیشده باشند.
- برنامهریزی و اقدام مستمر: موفقیت نیازمند برنامهریزی دقیق و اقدام مداوم است.
- استفاده از منابع و راهنماییها: کتابها و منابع آموزشی میتوانند نقش مهمی در هدایت و انگیزهبخشی ایفا کنند.
دوره فن بیان و سخنرانی بهت یاد میده با کلمات، قلبها رو تسخیر کنی و در هر جمعی بدرخشی! مهارتهای ارتباطیات رو تقویت کن و تاثیرگذاریت رو چند برابر کن. حالا وقتشه که صدات شنیده بشه! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.