گروه آموزشی قله

شروع داستان:

وس کینگزلی، مدیر بخش مالی یک شرکت بزرگ، همیشه خودش را مدیری جدی و سخت‌گیر می‌دانست. او معتقد بود که با فشار آوردن و تذکر دادن مداوم، می‌تواند تیمش را به بهترین عملکرد برساند. اما واقعیت چیز دیگری بود؛ تیمش بی‌انگیزه، خسته و دور از او بودند.

🎢 سفر تغییر

در یکی از تعطیلات، وس تصمیم گرفت به پارک سی‌ورلد در فلوریدا برود. در آنجا، نمایش نهنگ‌های قاتل را دید که با حرکات هماهنگ و شگفت‌انگیز، حضار را متحیر می‌کردند. وس با خود فکر کرد: «چطور ممکنه این موجودات عظیم‌الجثه و وحشی، این‌طور دقیق و هماهنگ عمل کنند؟»

🤝 ملاقات با مربی نهنگ‌ها

پس از نمایش، وس با یکی از مربیان نهنگ‌ها صحبت کرد. مربی توضیح داد که روش آموزش آن‌ها بر پایهٔ تأکید بر رفتارهای مثبت است. به‌جای تنبیه، آن‌ها رفتارهای درست نهنگ‌ها را تشویق می‌کنند. این رویکرد باعث ایجاد اعتماد و همکاری بین نهنگ و مربی می‌شود.

💡 جرقه‌ای در ذهن وس

این صحبت‌ها وس را به فکر فرو برد. او متوجه شد که در مدیریت خود، بیشتر به دنبال یافتن اشتباهات و تذکر دادن بوده تا تشویق و تقویت رفتارهای مثبت. او تصمیم گرفت این رویکرد را تغییر دهد.

🏢 بازگشت به محل کار

وس به محل کار بازگشت و شروع به اعمال تغییرات کرد. او به‌جای تمرکز بر اشتباهات، شروع به شناسایی و تشویق رفتارهای مثبت کارکنانش کرد. مثلاً وقتی یکی از اعضای تیم، گزارشی دقیق و به‌موقع ارائه داد، وس او را تحسین کرد و این رفتار را به‌عنوان الگو معرفی کرد.

🌱 نتایج شگفت‌انگیز

با گذشت زمان، وس شاهد تغییرات چشمگیری در تیمش بود. کارکنان باانگیزه‌تر، خلاق‌تر و متعهدتر شدند. محیط کاری مثبت‌تر شد و بهره‌وری افزایش یافت.