• سه تست دیگه به بخش تست های روانشناختی اضافه شد. 3-2-1404

روزی که هنری فورد توی دادگاه متهم به بی‌سوادی‌ شد

روزی که هنری فورد توی دادگاه متهم به بی‌سوادی‌ شد
  • بدون دیدگاه

“تصور کن یه مجله معروف تورو بی‌سواد خطاب کنه و مجبور شی توی دادگاه ثابت کنی که نیستی، هنری فورد (غول خودروسازی آمریکا) اینو تجربه کرد و با یه برد بزرگ همه رو ساکت کرد.”  

شروع داستان:

یه روز گرم تابستونی توی سال 1919 بود. آفتاب داغ دیترویت انگار می‌خواست همه‌چیز رو ذوب کنه.

هنری فورد، مردی که با مدل T دنیا رو عوض کرده بود، توی دفترش نشسته بود و یه نسخه از روزنامه “شیکاگو تریبون” رو با اخم ورق می‌زد.

چند روز قبل، یه مقاله توی این روزنامه حسابی اعصابش رو به هم ریخته بود.

توی اون مقاله، یه نویسنده به اسم جان جی. مک‌کی نوشته بود که هنری فورد یه “بی‌سواد”ه، یه مرد دهاتی که فقط بلده پیچ و مهره سر هم کنه و از تاریخ، فرهنگ و حتی چیزای ساده چیزی سرش نمی‌شه.

 این حرف برای فورد که حالا یکی از بزرگ‌ترین صنعتگرای آمریکا بود، مثل یه سیلی بود.  

ماجرا از یه مصاحبه شروع شده بود. چند ماه قبل، تریبون از فورد درباره نظرش راجع به مسائل روز، مثل جنگ و سیاست، پرسیده بود.

فورد که همیشه ساده حرف می‌زد، گفته بود: “من تاریخ رو نمی‌خونم، کارم ساختن ماشینه.”

همین جمله دستاویز شد که تریبون یه تیتر گنده بزنه: “هنری فورد، میلیونر بی‌سواد!” و بعد توی مقاله‌ش ادعا کرد که فورد حتی نمی‌تونه یه جمله درست بنویسه یا بگه انقلاب آمریکا چه زمانی بود.

فورد که آدمی نبود زیر بار این حرفا بره، تصمیم گرفت جوابشون رو توی دادگاه بده.

به وکیلش گفت: “اینا دارن بهم توهین می‌کنن، من ازشون شکایت می‌کنم!”  

دادگاه توی ژوئیه 1919 توی میشیگان شروع شد.

فورد علیه شیکاگو تریبون به خاطر افترا شکایت کرده بود و درخواست غرامت یک میلیون دلاری داشت.

روز اول دادگاه، سالن پر بود از خبرنگارا و آدمای کنجکاو که می‌خواستن ببینن این غول خودروسازی چطور از خودش دفاع می‌کنه.

وکیلای تریبون فکر می‌کردن می‌تونن فورد رو توی تله بندازن.

اونا شروع کردن سوالای عجیب و غریب ازش پرسیدن: “آقای فورد، انقلاب آمریکا کی بود؟”

فورد با یه لبخند گفت: “فکر کنم 1776، ولی من تاریخدان نیستم، کارم ساختن ماشینه.”

بعد پرسیدن: “بندیکت آرنولد کی بود؟” فورد یه کم فکر کرد و گفت: “یه خیانتکار بود، نه؟ من این چیزا رو توی مدرسه خوندم، ولی الان کارخونه‌م رو می‌چرخونم.”  

وکیلای تریبون با پوزخند سعی کردن نشون بدن که فورد واقعاً بی‌سواده.

یه سوال مسخره دیگه پرسیدن: “چند سرباز توی جنگ داخلی آمریکا کشته شدن؟”

فورد که دیگه کلافه شده بود، گفت: “من حسابدار تاریخ نیستم، ولی می‌دونم چطور یه ماشین رو از صفر بسازم که میلیون‌ها آدم سوارش بشن.”

جواباش ساده بود، ولی یه جور صداقت توش داشت که قاضی و حضار رو تحت تاثیر قرار داد.

تریبون فکر می‌کرد با این سوالا می‌تونه فورد رو خرد کنه، ولی فورد برگ برنده‌ش رو رو کرد: اون نشون داد که بی‌سوادی به معنی نادانی نیست.

گفت: “من اگه چیزی رو ندونم، آدمای متخصص رو می‌آرم که برام حلش کنن. کار من فکر کردن و ساختنه، نه حفظ کردن کتابا.”  

دادگاه چند هفته طول کشید.

تریبون مدام سعی کرد فورد رو یه دهاتی بی‌فرهنگ جلوه بده، ولی فورد با آرامش و اعتماد به نفس جواب می‌داد.

آخر سر، هیئت منصفه به نفع فورد رای داد.

گفتن که تریبون با اون مقاله افترا زده و باید غرامت بده. البته غرامت فقط 6 سنت شد، یه مبلغ مسخره، ولی برای فورد برد اصلی توی این بود که تونست جلوی تمسخر عمومی وایسه.

تریبون مجبور شد یه عذرخواهی چاپ کنه و اون مقاله برای همیشه توی تاریخ به‌عنوان یه اشتباه بزرگ ثبت شد.  

بعد دادگاه، فورد توی یه مصاحبه گفت: “من مدرک دانشگاهی ندارم، ولی می‌دونم چطور فکر کنم و کارمو پیش ببرم.”

این ماجرا بهش یاد داد که موفقیتش توی مدرک و سواد کتابی نیست، بلکه توی عملی کردن رویاهاشه.

اون روز توی دادگاه، فورد نه فقط تریبون رو ساکت کرد، بلکه به همه نشون داد که بی‌سوادی یه برچسب پوچه، وقتی داری دنیا رو عوض می‌کنی.

پ ن: تو چی؟ تا حالا شده به خاطر اینکه مدرک ی کاری را نداری از اقدام کردن بترسی؟ برام توی کامنت بنویس. 

دوره فروش موفق، رازهای تبدیل شدن به یک فروشنده حرفه‌ای رو بهت نشون می‌ده! با تکنیک‌های کاربردی این دوره، فروش‌ات رو چند برابر کن و به درآمد رویایی‌ات برس. فرصت رو از دست نده، الان وقت موفقیته! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.

پر بازدیدترین‌ها

نوشته‌ای برای نمایش پیدا نشد

مطالب تصادفی