داستانی الهام گرفته از کتاب «باجگیری عاطفی» نوشته سوزان فوروارد

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- بدون دیدگاه
کتاب «باجگیری عاطفی» نوشته سوزان فوروارد یکی از کتابهای بسیار مفید در زمینه روابط انسانی است که به بررسی پدیدهای به نام باجگیری عاطفی میپردازد. این کتاب به شما کمک میکند تا متوجه شوید که برخی افراد در روابط نزدیک میتوانند از احساسات و عواطف شما سوءاستفاده کنند تا خواستههای خود را به دست آورند. این پدیده میتواند در روابط خانوادگی، دوستانه یا حتی کاری رخ دهد و به شدت سلامت روانی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.
شروع داستان:
مری زن جوانی بود که در یک خانواده نسبتاً پرجمعیت بزرگ شده بود. او دو خواهر و یک برادر داشت و همیشه در خانهای شلوغ و پر از هیاهو زندگی میکرد. اما چیزی که همیشه در زندگی خانوادگی مری برجسته بود، مادرش بود. مادر مری زنی مهربان و دوستداشتنی بود، اما در عین حال، به شدت وابسته به احساسات دیگران بود و همیشه تلاش میکرد تا اطرافیانش به او توجه کنند و به نیازهای او پاسخ دهند.
مری به خاطر این رفتارهای مادرش، همیشه احساس مسئولیت میکرد که از او مراقبت کند و همیشه تلاش میکرد تا مادرش احساس خوشحالی کند. او هر کاری که میتوانست انجام میداد تا مادرش راضی باشد. اما هرچقدر که بیشتر برای خوشحال کردن مادرش تلاش میکرد، احساساتش به سمت احساس گناه و اضطراب بیشتر میرفت.
گام اول: شناسایی باجگیری عاطفی
در یکی از روزها، وقتی که مری به خانه برگشت، مادرش به شدت ناراحت بود. او به مادرش گفت که از یکی از خواهرانش شنیده که مادر به شدت دچار افسردگی است و این که باید کمی وقت به خودش اختصاص دهد و خودش را از این وضعیت بیرون بکشد. اما مادر، برخلاف آنچه که انتظار میرفت، به جای تشکر از مری، به شدت شروع به گلهگذاری کرد و گفت: «تو همیشه به من بیتوجهی میکنی. من همیشه به تو نیاز دارم و تو هیچ وقت درک نمیکنی که چقدر به کمک من نیاز داری.»
مری با شنیدن این حرفها احساس گناه زیادی کرد. احساس کرد که مسئول همه مشکلات مادرش است و باید هر کاری که از دستش برمیآید، انجام دهد تا او را راضی نگه دارد. اما بعد از چند روز، مری شروع به فکر کردن کرد که این احساسات از کجا آمده است و چرا همیشه باید این فشارهای عاطفی را تحمل کند.
او به یاد کتابی که چند هفته پیش از سوزان فوروارد خوانده بود، افتاد. در کتاب «باجگیری عاطفی»، فوروارد توضیح داده بود که برخی افراد، به خصوص کسانی که در روابط عاطفی نزدیک هستند، میتوانند با ایجاد احساس گناه یا ترس در طرف مقابل، از او خواستههایی داشته باشند و این رفتار را به عنوان باجگیری عاطفی تعریف میکند. مری به این نتیجه رسید که مادرش در واقع با استفاده از این تکنیک، از او باجگیری عاطفی میکند.
گام دوم: پذیرش واقعیت و شروع به تغییر
مری به سختی پذیرفت که مادرش از تکنیکهای باجگیری عاطفی استفاده میکند. او همیشه فکر کرده بود که مادرش فقط از او حمایت میخواهد، اما حالا متوجه شده بود که بسیاری از درخواستهای مادر به نوعی از او سوءاستفاده میکند. احساس گناه و مسئولیت دائمی که او را احاطه کرده بود، به دلیل همین رفتارهای مادرش بود.
برای اولین بار، مری تصمیم گرفت که کمی از فکر و خیال و ناراحتی هاش فاصله بگیره و به جای اینکه همیشه به خواستههای مادرش پاسخ دهد، به خودش فکر کند. او شروع به تمرین گفتن «نه» کرد. او متوجه شد که برای حفظ سلامت روانیاش و داشتن روابط سالمتر، باید یاد بگیرد که برای خودش و مرزهای شخصیاش احترام قائل شود. این اولین گام در تغییرات بزرگ زندگیاش بود.
گام سوم: گفتن «نه» و ایجاد مرزهای سالم
مری تصمیم گرفت که در مواجهه با درخواستهای مادرش، به جای احساس گناه، به نیازهای خودش توجه کند و از حق خود برای گفتن «نه» استفاده کند. او به تدریج شروع به بیان نیازهای خود کرد. مثلا، وقتی مادرش از او خواست که همه وقتش را به او اختصاص دهد، مری گفت: «مادر عزیزم، من دوست دارم به تو کمک کنم، اما من هم نیاز دارم که برای خودم زمانی را داشته باشم. این به این معنی نیست که من تو را دوست ندارم یا نمیخواهم کمکت کنم، بلکه به این معنی است که برای کمک به تو، باید اول از خودم مراقبت کنم.»
این جمله ساده برای مری بسیار سخت بود، اما او به مرور زمان فهمید که گفتن «نه» نه تنها به نفع او بود، بلکه به مادرش نیز کمک میکرد تا مسئولیتهای خودش را بیشتر بر عهده بگیرد. این تغییرات باعث شد که مری احساس کند کنترل بیشتری بر زندگیاش دارد و دیگر از فشارهای عاطفی که مادرش به او وارد میکرد، رنج نمیبرد.
گام چهارم: ساختن یک رابطه سالمتر
با گذشت زمان، مری و مادرش رابطهای سالمتر و متعادلتر پیدا کردند. مری توانست مرزهای شخصیاش را حفظ کند و در عین حال از مادرش حمایت کند. او یاد گرفت که باجگیری عاطفی یک پدیده ناپسند است که باید از آن اجتناب کرد و در عوض باید روابط را بر پایه احترام و درک متقابل بنا کرد.
برای اولین بار، مادر مری به آرامی شروع به پذیرش این واقعیت کرد که مری هم نیاز به زمان و فضای شخصی دارد. البته این روند زمانبر بود، اما مری از اینکه توانسته بود از فشارهای عاطفی رهایی یابد و رابطهای سالمتر با مادرش بسازد، احساس رضایت میکرد.
💡نتیجهگیری:
داستان مری به خوبی نشان میدهد که چطور با آگاهی از پدیده باجگیری عاطفی و با شجاعت در تغییر رفتار و ایجاد مرزهای سالم میتوانیم زندگی مان را تغییر دهیم. «باجگیری عاطفی» کتابی است که میتواند به شما کمک کند تا بفهمید در چه موقعیتهایی تحت فشارهای عاطفی قرار دارید و چطور میتوانید با آگاهی و تصمیمگیری درست از آنها رهایی یابید. مری توانست با شجاعت و آگاهی از رفتارهای باجگیرانه، رابطهای سالمتر و متعادلتر با مادرش برقرار کند. این داستان یادآوری مهمی است که باید از حقوق خود دفاع کنید و اجازه ندهید هیچکس از احساسات شما سوءاستفاده کند. باجگیری عاطفی میتواند سلامت روانی شما را تهدید کند، اما با آگاهی و تغییر رفتار، میتوان از این دامها رهایی یافت.✨
دوره رهایی از خیانت بهت یاد میده چطور زخمهای عاطفی رو التیام بدی و دوباره به خودت و عشق اعتماد کنی! با این دوره، قدرت درونیات رو بازسازی کن و زندگی جدیدت رو شروع کن. فرصت بازسازی قلبت همین الانه! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.