داستانی الهام گرفته از کتاب “صورتت را بشوی دختر” نوشتهی ریچل هالیس

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- انتشار: 20 اردیبهشت 04
- بدون دیدگاه
کتاب “صورتت را بشوی دختر” نوشتهی ریچل هالیس، یکی از کتابهایی است که به زنان قدرت و انگیزه میدهد تا در مسیر رشد شخصی و حرفهایشان به جلو حرکت کنند.
یکی از بخشهای تاثیرگذار کتاب “صورتت را بشوی دختر” زمانی شروع میشود که ریچل هالیس در مورد «موانع درونی» صحبت میکند. او توضیح میدهد که چطور بسیاری از ما به دلیل ترسها، شکها و باورهای محدودکنندهای که داریم، دست از تلاش برمیداریم و هیچگاه به پتانسیل واقعیمان نمیرسیم.
این کتاب مجموعهای از تجربیات، افکار و داستانهای شخصی است که در قالب مشاوره و راهکارهایی برای زندگی بهتر ارائه شده است. در اینجا داستانی الهام گرفته از این کتاب را می خوانید.
شروع داستان:
مینا، دختر 28 سالهای بود که همیشه رویای داشتن یک کسبوکار آنلاین را در سر داشت. او دوست داشت که یک برند مد راه بیندازد، اما مشکل اینجا بود که هیچوقت خود را شایستهی موفقیت نمیدانست. او فکر میکرد که باید کامل باشد تا شروع کند. از طرفی، ترس از شکست و رد شدن از سوی دیگران باعث میشد که همواره از دنبال کردن رویاهایش عقب بماند.
مینا در جایی از زندگی خود به نقطهای رسید که میدانست باید تغییر کند. احساس میکرد که هیچچیز در زندگیاش پیش نمیرود و در دایرهای از ترس و تردید گیر کرده است. روزی روزگاری، وقتی که در حال مرور کتابهای انگیزشی بود، به کتاب “صورتت را بشوی دختر” نوشته ی ریچل هالیس برخورد. عنوان کتاب و سبک صریح ریچل هالیس توجهاش را جلب کرد، و همانطور که در حال خواندن آن بود، متوجه شد که بسیاری از چالشهایی که ریچل دربارهشان صحبت کرده، دقیقا همان مشکلاتی است که خودش هم با آنها دست و پنجه نرم میکند.
رویای نیمهتمام
یکی از بخشهای کتاب که تاثیر زیادی روی مینا گذاشت، جایی بود که ریچل میگوید: “اگر منتظر این هستی که تا کامل بشی، هیچوقت شروع نمیکنی. فقط شروع کن و در طول مسیر یاد بگیر.” این جمله دقیقاً همان چیزی بود که مینا به آن نیاز داشت. او همیشه منتظر شرایط کامل بود تا شروع کند. اما وقتی متوجه شد که باید از همین لحظه شروع کند، تصمیم گرفت که بدون هیچ بهانهای به جلو حرکت کند.
در همان روزها، مینا با چالش بزرگی مواجه بود. او از نظر مالی وضعیت خوبی نداشت و نگرانیهای زیادی داشت. اما تصمیم گرفت که ابتدا از آنچه دارد شروع کند و از کوچکترین منابع موجود بهره ببرد. به همین دلیل شروع به فروش آنلاین محصولات دستسازش کرد. او از شبکههای اجتماعی و تبلیغات کلامی استفاده کرد و کمکم برند خود را شکل داد.
موانع و چالشها
با اینکه مینا تصمیم گرفته بود که شروع کند، موانع و چالشها هرگز از بین نرفتند. یکی از مشکلات اصلی او این بود که همیشه خود را با دیگران مقایسه میکرد و میترسید که برندش نسبت به رقبا موفق نباشد. او از این میترسید که شاید محصولش به اندازه کافی خوب نباشد و یا دیگران نخواهند آن را بخرند.
این موانع ذهنی باعث میشد که مینا بیشتر از آنکه به موفقیت فکر کند، به شکست فکر کند. اما در یکی از روزها، او دوباره به کتاب “صورتت را بشوی دختر” برگشت و این بار جملهای از آن را که گفته بود “خودت را باور کن و دست از بهانهگیری بردار” را به یاد آورد. ریچل هالیس در کتابش تاکید کرده بود که باید از بهانهها دست برداریم و به جایی برسیم که خود را باور کنیم.
تغییر نگاه و حرکت به جلو
مینا به مرور متوجه شد که ترسها و نگرانیهایش تنها موانع ذهنی هستند. او تصمیم گرفت که روی خود و برندش سرمایهگذاری کند. ابتدا طراحی وبسایت و شبکههای اجتماعیاش را ارتقا داد، سپس به تولید محتوای جذاب و مرتبط با محصولاتش پرداخت. او به صورت مستمر تلاش کرد که برند خود را در بازار معرفی کند، حتی زمانی که هیچ ضمانتی برای موفقیت وجود نداشت.
اما به تدریج نتیجه داد. مشتریان شروع به خرید از او کردند و برند مینا شروع به شناخته شدن در بازار کرد. او یاد گرفت که هر چقدر هم مسیر سخت باشد، مهمترین چیزی که باید در نظر گرفت، حرکت رو به جلو است.
درسی که میتوانیم بگیریم
داستان مینا، داستان بسیاری از ماست. اغلب ما همواره منتظر شرایط بهتر و کاملتر هستیم تا کاری را شروع کنیم، اما در نهایت از شروع کردن میترسیم. “صورتت را بشوی دختر” به ما یادآوری میکند که هیچوقت شرایط ایدهآل وجود ندارد، اما اگر شروع کنیم، در مسیر بهبود خود و زندگیمان قدم میگذاریم.
مینا نشان داد که چگونه با استفاده از شجاعت و اعتماد به نفس میتوان موانع ذهنی را شکست و به سمت موفقیت حرکت کرد. این داستان به ما میآموزد که وقتی میخواهیم تغییر کنیم، ابتدا باید خودمان را بشناسیم و باور کنیم که میتوانیم. “شروع کن، حتی اگر ترس داری، حتی اگر کامل نیستی، فقط شروع کن.” این پیامی است که ریچل هالیس در کتابش به ما میدهد و مینا نیز به خوبی آن را در زندگی خود به کار بست.
💡نتیجهگیری:
کتاب “صورتت را بشوی دختر” به ما میآموزد که هر چقدر هم که سختیها زیاد باشند، هیچگاه نباید از تلاش دست برداریم. این داستان از زندگی مینا، به ما نشان میدهد که برای شروع، هیچوقت دیر نیست و اگر با باور به خود حرکت کنیم، میتوانیم به اهدافمان دست پیدا کنیم.
اگر شما هم مانند مینا از خودتان میپرسید که آیا وقتش رسیده تا کاری جدید را شروع کنید، جواب شما همان است که ریچل هالیس میگوید: “بله، همین حالا! هیچچیز به جز شما نمیتواند شما را از رسیدن به موفقیت بازدارد.” ✨
با دوره عزت نفس، اعتمادبهنفست رو به اوج برسون و با قدرت به سمت آرزوهات قدم بردار! این دوره بهت یاد میده چطور خودت رو ارزشمند ببینی و زندگیت رو با اطمینان بسازی. همین حالا شروع کن و تفاوت رو حس کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.