داستانی الهام گرفته از کتاب نه اصل معنوی برای موفقیت و آرامش درونی از وین دایر: سفر سارا از کینه به بخشش

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- بدون دیدگاه
یکی از داستانهای الهام گرفته از کتاب نه اصل معنوی برای موفقیت و آرامش درونی (10 Secrets for Success and Inner Peace) نوشتهی وین دایر، داستان زنی به نام سارا است که نمونهای قدرتمند از چگونگی بهکارگیری اصل بخشش برای رهایی از بار عاطفی گذشته و رسیدن به آرامش درونی را نشان میدهد. این داستان، که در بخش مربوط به اصل (رها کردن گذشته) و اصل (بخشش) نقل شده، بازتابدهندهی تجربهای انسانی و ملموس است.
شروع داستان:
سارا زنی حدوداً 38 ساله بود که در ظاهر زندگی خوبی داشت. او معلم دبستان بود، دوستان زیادی داشت و در شهری کوچک و آرام زندگی میکرد. اما در درون، سارا با غمی عمیق و خشم فروخوردهای دستوپنجه نرم میکرد که ریشهاش به کودکیاش بازمیگشت. وین دایر در توصیف وضعیت سارا مینویسد:
«گذشته را رها کنید تا آیندهای پر از امکانات به شما لبخند بزند.»
سارا در خانوادهای بزرگ شده بود که پدرش مردی سختگیر و اغلب غایب بود. او بهندرت از سارا تعریف میکرد و گاهی با کلمات تند، اعتمادبهنفس او را خرد میکرد. وقتی سارا 12 ساله بود، پدرش خانواده را ترک کرد و این اتفاق ضربهی بزرگی به او زد. سارا سالها احساس طردشدگی و بیارزشی میکرد و این احساس به خشم و کینهای عمیق نسبت به پدرش تبدیل شد. او هرگز با پدرش صحبت نکرد و حتی وقتی شنید که او بیمار است، از دیدارش امتناع کرد. اما این کینه، مثل سایهای سنگین، زندگیاش را تحت تأثیر قرار داده بود.
سارا در روابطش مشکل داشت. او بهسختی به دیگران اعتماد میکرد و همیشه منتظر بود که کسی او را ناامید کند. در مدرسه، با اینکه معلم مهربانی بود، گاهی عصبانیتش را سر شاگردانش خالی میکرد و بعد از آن احساس گناه میکرد. او نمیدانست چرا با وجود تلاش برای شاد بودن، همیشه چیزی در درونش او را آزار میداد. دایر دربارهی چنین موقعیتهایی مینویسد:
«بخشش به معنای آزادی خودتان از زندان کینه است.»
همهچیز وقتی تغییر کرد که یکی از دوستان سارا کتاب نه اصل معنوی را به او هدیه داد. سارا در ابتدا تردید داشت، اما کنجکاویاش او را به خواندن کتاب کشاند. وقتی به فصل مربوط به رها کردن گذشته رسید، احساس کرد که دایر مستقیماً با او صحبت میکند. دایر توضیح داده بود که نگه داشتن کینه و حسرت، مثل حمل کولهباری سنگین است که ما را از زندگی در لحظهی حال بازمیدارد. سارا تصمیم گرفت یکی از تمرینات پیشنهادی دایر را امتحان کند: نوشتن نامهای به کسی که از او کینه دارد.
سارا یک شب آرام، پشت میز آشپزخانهاش نشست و شروع به نوشتن کرد. او نامهای طولانی به پدرش نوشت و تمام احساساتش را روی کاغذ آورد: خشمش از ترک شدن، غمش از نبودن او و حتی حسرتی که برای رابطهای بهتر داشت. در ابتدا، نوشتن سخت بود و اشکهایش روی کاغذ میریخت. اما وقتی ادامه داد، چیزی در درونش سبکتر شد. او نامه را با این جمله تمام کرد: «من تو را میبخشم، نه برای تو، بلکه برای خودم.» دایر در کتاب تأکید میکند:
«بخشش به این معنا نیست که رفتار کسی را تأیید کنید، بلکه به این معناست که خودتان را آزاد کنید.»
سارا تصمیم گرفت نامه را نفرستد، اما این تمرین تأثیر عمیقی بر او گذاشت. او برای اولین بار احساس کرد که کینهاش در حال کمرنگ شدن است. چند هفته بعد، وقتی شنید که حال پدرش بدتر شده، بهجای بیتفاوتی، تصمیم گرفت به دیدنش برود. این دیدار آسان نبود. پدرش ضعیف و بیمار بود و صحبت کردن برایش سخت بود. اما سارا کنار تختش نشست و به او گفت که او را بخشیده است. پدرش با چشمان اشکآلود دستش را فشرد و عذرخواهی کرد. آن لحظه برای سارا مثل رهایی از سالها اسارت بود.
بعد از این تجربه، سارا تغییراتی بزرگ در زندگیاش احساس کرد. او دیگر آن معلم عصبی نبود؛ حالا با شاگردانش با صبر و مهربانی بیشتری رفتار میکرد. روابطش با دوستان و خانوادهاش عمیقتر شد، چون دیگر منتظر ناامیدی نبود. او شروع به تمرین شکرگزاری کرد، یکی دیگر از اصول دایر، و هر شب چیزهایی که بابتشان سپاسگزار بود را مینوشت: از لبخند شاگردانش تا آرامش خانهاش. دایر مینویسد:
«شکرگزاری درهای قلب و جهان را به روی شما باز میکند.»
سارا همچنین مراقبه را به بخشی از زندگیاش تبدیل کرد. او هر صبح چند دقیقه در سکوت مینشست و به خودش یادآوری میکرد که آزاد است. این تمرین به او کمک کرد تا با خودش مهربانتر باشد و کمتر خودش را قضاوت کند. دایر دربارهی این اصل میگوید:
«در سکوت، شما با خود واقعیتان ملاقات میکنید.»
با دوره پاکسازی ضمیر ناخودآگاه، موانع ذهنیات رو حذف کن و به آرامش و موفقیت درونی برسی! این دوره با روشهای علمی بهت یاد میده چطور ذهنت رو بازسازی کنی. الان وقت تغییر بزرگه، شروع کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.