گروه آموزشی قله

شروع داستان:

شاید اگر از من می‌پرسیدید که به چالش‌های بزرگ زندگی‌ام چگونه پاسخ داده‌ام، می‌گفتم که همیشه با شک و تردید روبرو بوده‌ام. با این حال، یکی از مهم‌ترین لحظاتی که در مسیر تغییر و رشد شخصی‌ام تجربه کردم، روزی بود که تصمیم گرفتم “ایمان به خودم” را پیدا کنم و در راستای این ایمان، قدم‌های جدیدی بردارم.

این اتفاق درست زمانی افتاد که درگیر دوره‌ای از بی‌اعتمادی و شک به توانایی‌هایم بودم. احساس می‌کردم که هر تصمیمی که می‌گیرم اشتباه است، هر راهی که انتخاب می‌کنم، مرا به جایی نمی‌رساند. من در میانه‌ی یک بحران شخصی و حرفه‌ای بودم. به شکلی همیشگی در جستجوی «پاسخ» بودم اما هیچ‌وقت نمی‌توانستم آن را پیدا کنم. اما یک روز، همه چیز تغییر کرد.

نقطه‌عطف: پیداکردن قدرت درونی

یک روز، کتاب «ایمان و اراده» از جولیا کامرون را به طور تصادفی در کتابخانه‌ دیدم. عنوانش به شدت من را جذب کرد: «ایمان و اراده». هرچند که در آن لحظه احساس می‌کردم هیچ‌چیز نمی‌تواند به من کمک کند، اما تصمیم گرفتم که یک فصل از آن را بخوانم.

در یکی از فصل‌ها، کامرون در مورد پیدا کردن ایمان به خود صحبت می‌کند. او توضیح می‌دهد که ایمان به خود یعنی اینکه بتوانی به توانایی‌های درونی‌ات ایمان داشته باشی و برای موفقیت خود ارزش قائل باشی، حتی زمانی که دیگران یا خودت ممکن است در حال شک کردن به آن باشی.

این حرف کامرون، جرقه ای در ذهنم روشن کرد. من متوجه شدم که مشکل اصلی من، نداشتن ایمان به توانایی‌هایم است. در واقع، من از خودم و از تصمیماتم می‌ترسیدم و همین ترس مانع پیشرفت من شده بود.

اولین گام: قدم برداشتن با ایمان

با این درک جدید، تصمیم گرفتم که این بار نه از ترس، بلکه از ایمان به خودم و توانایی‌هایم تصمیم بگیرم. اولین گام این بود که کارهایی را که همیشه می‌ترسیدم انجام دهم، شروع کنم. مهم‌ترین آن، نوشتن بود. سال‌ها بود که می‌خواستم نویسنده شوم، اما هیچ‌وقت جرات نمی‌کردم شروع کنم. هر بار که قلم به دست می‌گرفتم، به خودم می‌گفتم: «نه، این کار رو نکن، ممکنه خوب نباشه، مردم نمی‌خوان.» اما پس از خواندن آن فصل از کتاب کامرون، تصمیم گرفتم که به خودم ایمان بیاورم و برای اولین بار داستان کوتاهی بنویسم.

دومین گام: عمل کردن به اراده

بعد از نوشتن اولین داستان، احساس رضایت عمیقی داشتم، حتی اگر نتواستم به خوبی‌هایی که در ذهنم بود برسم. چیزی که فهمیدم این بود که اولین قدم‌ها مهم‌ترین‌ها هستند. عمل کردن به اراده و اقدام کردن باعث شد که به توانایی‌هایم بیشتر اعتماد کنم. نوشتن برای من یک دریچه به سوی خودشناسی و تغییر شد.

جولیا کامرون در کتابش توضیح می‌دهد که اراده مثل عضله‌ای است که باید تمرینش بدهیم. هر روز که تصمیم می‌گیریم به چیزی پایبند باشیم، این عضله تقویت می‌شود و کمک می‌کند که حتی وقتی شرایط سخت می‌شود، همچنان ادامه دهیم.

برخورد با چالش‌ها: لحظات تردید و تغییر

مطمئناً مسیر تغییر و پیشرفت هیچ‌وقت بدون چالش نیست. گاهی احساس می‌کردم که دیگر نمی‌توانم ادامه دهم. همانطور که کامرون در کتابش می‌گوید، زمانی که قدم‌های جدیدی برمی‌داریم، تردیدها و چالش‌ها می‌توانند بیشتر از همیشه به سراغمان بیایند.

اما من به یاد آوری که شجاعت یعنی با وجود این تردیدها باز هم به جلو رفتن، ادامه دادم. این دقیقا همان چیزی بود که کامرون در کتابش به آن اشاره کرده بود: “ایمان و اراده یعنی ادامه دادن، حتی وقتی که تمام دنیا به شما می‌گوید که متوقف شوید.”

 ایمان و اراده، کلید تغییر زندگی

آموختم که برای تغییر و موفقیت، نیاز به ایمان به خود و اراده داریم. این دو نیروی قدرتمند می‌توانند ما را از بحران‌ها و مشکلات عبور دهند و به موفقیت‌های بزرگ‌تر برسانند. اگر ما به خود ایمان داشته باشیم و اراده کنیم، هیچ چیزی نمی‌تواند ما را متوقف کند.

کتاب «ایمان و اراده» به من این درس بزرگ را آموخت که تغییر از درون شروع می‌شود و برای پیشرفت در زندگی باید به خودمان ایمان داشته باشیم و همیشه با اراده به جلو حرکت کنیم. این کتاب به من یادآوری کرد که ما همه توانایی‌های لازم برای دستیابی به موفقیت را داریم، فقط باید به خودمان اعتماد کنیم و از ترس‌ها عبور کنیم.