داستانی الهام گرفته از کتاب «بخواهید تا داده شود، آرزو دستیافتنی است» از وین دایر

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- بدون دیدگاه
داستانی الهام گرفته از کتاب «بخواهید تا داده شود، آرزو دستیافتنی است» نوشته ی وین دایر
شروع داستان:
ماریا سالها بود که آرزو داشت مادر بشه. اما زندگی اونقدر براش پیچ و خم داشت که این آرزو براش مثل یه رویا شده بود؛ رویایی که کمکم داشت باورش میشد هیچوقت قرار نیست واقعی بشه. از دکتر رفتن و آزمایش گرفته تا دعا و نذر و مراقبه… همه کار کرده بود، ولی هر بار، یه در بسته جلوش ظاهر میشد.
تا اینکه یه روز، اتفاقی، یکی از دوستاش بهش کتاب «بخواهید تا داده شود» از وین دایر رو داد و گفت: “شاید با خوندن این کتاب بتونی یهجور دیگه نگاه کنی به آرزوت.”
آغاز سفر درونی
ماریا توی یکی از فصلهای کتاب خوند: “جهان بیرونی ما، انعکاس جهان درونی ماست. وقتی چیزی رو واقعاً بخوای و بتونی خودتو لایقش بدونی، اون چیز به سمتت جذب میشه.” اون جمله، برای ماریا هم آرامش بود، هم یه تلنگر. همیشه آرزو داشت مادر بشه، اما ته دلش یه ترس پنهان داشت:
“اگه نشه چی؟ اگه من لیاقتشو نداشته باشم چی؟”
وین دایر میگه تا زمانی که با شک و ترس به خواستههات نگاه کنی، اون خواستهها هم با شک و ترس به سمتت میان یا اصلاً نمیان.
پس ماریا یه تصمیم گرفت: بهجای اینکه مدام به کمبود فکر کنه، شروع کنه به دیدن خودش تو اون زندگی که آرزو داشت.
تمرین قدرتمند “پیشاپیش شکرگزاری“
یکی از تمرینهای کلیدی کتاب اینه که طوری رفتار کنی که انگار هماکنون به خواستهات رسیدی. بهجای اینکه بگی «کاش بچه داشتم»، بگو:
“ممنونم که مادری رو تجربه میکنم. ممنونم برای این عشق بزرگ.”
ماریا هر روز صبح قبل از بیدار شدن کامل، چشمهاش رو میبست و تصور میکرد که بچهاش رو بغل کرده. نفسهای آرومش، صدای گریهاش، بوی تن کوچولوش… حتی براش اسم انتخاب کرده بود: «اِلیا». اون لحظات، لحظاتی بودن که واقعاً خودش رو یه مادر میدید، نه فقط یه زن در حسرت مادر بودن.
نشونهها وقتی میان که آمادهای
چند هفته گذشت. هنوز از لحاظ فیزیکی اتفاقی نیفتاده بود، ولی روح ماریا کامل عوض شده بود. دیگه از توییتر و گوگل دنبال نشونههای ناباروری نمیگشت، دنبال امید و انرژی مثبت بود. یه روز یکی از همکاراش، بیخبر از همهچی، یه بروشور از یه مؤسسهی فرزندخواندگی گذاشت روی میزش و گفت:
“فکر کردم شاید علاقهمند باشی. من که دیدم خیلیا با این مسیر، یه زندگی جدید ساختن.”
ماریا اول جا خورد. چون همیشه فرزند داشتن رو فقط از مسیر بارداری تصور کرده بود. اما حالا، با ذهنی بازتر، با دلی که از عشق پر شده بود، این ایده رو نه تنها رد نکرد، بلکه با آغوش باز پذیرفت. چند ماه بعد، درست مثل یه معجزه، اون تونست یه نوزاد کوچولوی بیسرپرست رو به فرزندی قبول کنه.
حدس بزن اسمش چی شد؟ اِلیا.
درک عمیق آرزو
وین دایر میگه:
“گاهی دنیا اون چیزی که میخوای رو دقیقاً همونطوری نمیده که فکر میکنی باید بده، ولی اگه آماده باشی، میفهمی آرزوت داره یه جور بهتر برآورده میشه.”
ماریا حالا هر روز کنار بچهش میخنده، بازی میکنه، لالایی میخونه… و هنوزم هر صبح، قبل از اینکه از رختخواب بیاد بیرون، چشمهاش رو میبنده، ولی این بار نه برای تصور، بلکه برای شکرگزاری از واقعیتی که زمانی فقط یه رویا بود.
💡نتیجه گیری:
چی یاد میگیریم از داستان ماریا و کتاب وین دایر؟
✅ آرزو، اولین قدمه. ولی با باور، عشق و شکرگزاریه که تبدیل به واقعیت میشه.
✅ اگر چیزی رو واقعاً میخوای، باید طوری رفتار کنی که انگار هماکنون اون رو داری. ذهن و احساساتت رو همراستا کن با اون خواسته.
✅ مسیر رسیدن به خواستههات ممکنه متفاوت باشه، ولی اگه باز باشی، معجزه خودش راهشو پیدا میکنه.
✅ فرکانسی که به جهان میدی، همونیه که ازش جواب میگیری. عشق بده، عشق بگیر. ترس بدی، مانع بگیری.
✅ تو شایستهی همهی چیزایی هستی که از ته دل میخوای. فقط باید خودتو باور کنی.
این داستان نشون میده که رسیدن به خواستهها فقط با “آرزو کردن” نیست، بلکه با باور کردن، احساس کردن، و آماده بودن برای دریافت اوناست. ✨
دوره جذب همسر ایدهآل بهت کمک میکنه عشق واقعی و شریک زندگی مناسب خودت رو پیدا کنی! با آموزشهای جذاب این دوره، روابط عاطفی موفق و پایدار بساز. همین امروز برای زندگی عاشقانهات قدم بردار! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.