
پسر ناراحت، همسر خسته: داستان روزی که مهدکودک جنگ شد
تصور کن برسی خونه و ببینی پسرت با قیافه ناراحت نمیخواد بره مهدکودک. همسرتم از بس باهاش بحث کرده کلافه شده و همه چیز...
تصور کن برسی خونه و ببینی پسرت با قیافه ناراحت نمیخواد بره مهدکودک. همسرتم از بس باهاش بحث کرده کلافه شده و همه چیز...
داستان ی مامان کلافه و پسر بدغذاش که با هیچ ترفندی، حقه ای، رشوه ای، تهدیدی کوتاه نیومد. تا اینکه بالاخره ی روز...
تصور کن توی یه مطب همه با صورت های جدی و اخم توی افکار خودشون غرق شدن و منتظر نوبتشون باشن، و یهو یه بچه با یه حرکت...
تصور کن وسط کار، جلوی دوربین، زیر نور داغ پرژکتورهای هالیوود! کمدینی که با صورت قرمز و بینی گندهش، دنیا رو...