داستانی الهام گرفته از کتاب “این کتاب شما را موفق میکند” از جو اسمار

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- بدون دیدگاه
کتاب این کتاب شما را موفق میکند نوشته ی جو اسمار یکی از کتابهای تأثیرگذار در زمینه توسعه فردی و موفقیت است. این کتاب به خوانندگانش یاد میدهد که چطور میتوانند با ایجاد تغییرات کوچک در عادتها و دیدگاههای خود، زندگیشان را متحول کنند.
شروع داستان:
مهران یک جوان سیساله بود که در یک شرکت کوچک به عنوان کارمند اداری مشغول به کار بود. او از نظر حرفهای در موقعیت چندان خوبی قرار نداشت و همیشه احساس میکرد که در حال اتلاف وقت است. هر روز از خواب بیدار میشد، به سر کار میرفت، وظایفش را انجام میداد و به خانه برمیگشت. همهچیز در زندگی مهران برای مدت طولانی ثابت و بدون تغییر بود. او از این روند خسته شده بود اما نمیدانست که چطور باید از این وضعیت بیرون بیاید.
یک روز وقتی در حال گشت و گذار در اینترنت بود، تصادفاً به کتاب این کتاب شما را موفق میکند نوشته ی جو اسمار برخورد. عنوان کتاب به نظرش جالب و جذاب آمد. بهویژه اینکه در آن زمان احساس میکرد که چیزی کم دارد و به یک تغییر نیاز دارد. مهران تصمیم گرفت کتاب را بخرد و شروع به خواندن کرد.
گام اول: تغییر نگرش نسبت به خود
کتاب جو اسمار با معرفی این مفهوم که “موفقیت از درون آغاز میشود”، شروع به تغییر نگرش مهران کرد. او تا آن زمان همیشه فکر میکرد که موفقیت یک امر خارجی است که به شرایط و اتفاقات بیرونی بستگی دارد. اما وقتی این جمله را خواند که “موفقیت در درون شماست و باید خودتان را شایسته آن بدانید”، یک تحول درونی در او شکل گرفت.
این کتاب به مهران کمک کرد که باور کند برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا به خود و تواناییهایش ایمان داشته باشد. در واقع، این تغییر نگرش در مورد خود، اولین قدم برای تغییر مسیر زندگیاش بود. مهران متوجه شد که بسیاری از مشکلات و ناکامیهای او ناشی از شک و تردیدهای درونیاش بوده است. او از آن به بعد شروع کرد که به خودش احترام بگذارد و به پتانسیلهای درونیاش پی ببرد.
گام دوم: انجام کارهای کوچک و مستمر
جو اسمار در کتابش تأکید زیادی بر انجام کارهای کوچک و مستمر داشت. او میگفت که موفقیتهای بزرگ با انجام قدمهای کوچک و تدریجی به دست میآید. مهران به این نکته توجه کرد که برای تغییر، لازم نیست یکشبه به همه چیز برسد. بلکه باید روز به روز گامهای کوچکی به سمت اهدافش بردارد.
مهران اولین قدم را با بهبود عادات روزانهاش برداشت. او تصمیم گرفت هر روز صبح زودتر از خواب بیدار شود و نیم ساعت وقت بگذارد تا روی اهدافش تمرکز کند. این کار به او این امکان را داد که روزش را با انرژی و هدف شروع کند. مهران همچنین شروع به خواندن کتابهای توسعه فردی کرد و سعی کرد که هر روز اطلاعات جدیدی کسب کند. مهران فهمید که کوچکترین تغییرات روزانه میتواند به نتایج بزرگتری منتهی شود.
گام سوم: مسئولیتپذیری و فائق آمدن بر ترسها
یکی از مهمترین آموزههای کتاب این بود که “شما مسئول زندگی خود هستید.” مهران همیشه به دلایلی مثل شرایط اقتصادی یا مشکلات بیرونی، خود را ناتوان در تغییر میدید. اما جو اسمار در کتابش به او یاد داد که هیچکس جز خود او مسئول موفقیت و شکستهایش نیست.
این مفهوم به مهران این توانایی را داد که از منطقه راحتیاش خارج شود و با ترسهایش مواجه شود. او همیشه از شروع یک کسبوکار جدید میترسید و فکر میکرد که ممکن است شکست بخورد. اما با خواندن این کتاب، مهران متوجه شد که باید از ترسها عبور کند و مسئولیت زندگیاش را بهطور کامل بپذیرد.
او شروع به تحقیق و مطالعه در مورد کسبوکار کرد و حتی با یک مشاور حرفهای صحبت کرد تا بتواند کسبوکاری را راهاندازی کند. مهران میدانست که ممکن است در ابتدا مشکلات زیادی داشته باشد، اما این را نیز پذیرفت که هیچچیز بدون چالش نخواهد بود.
گام چهارم: داشتن هدف واضح و دقیق
جو اسمار همچنین در کتاب خود به اهمیت داشتن هدفهای روشن و دقیق اشاره کرده است. مهران تا قبل از خواندن کتاب، هیچگاه اهداف روشنی نداشت و بیشتر بر اساس اتفاقات روزانه پیش میرفت. اما وقتی این کتاب را خواند، فهمید که برای موفقیت باید اهداف مشخص و دقیقی داشته باشد.
او تصمیم گرفت که اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود را بنویسد و هر روز به آنها فکر کند. این کار به او کمک کرد که روی مسیر مشخصی حرکت کند و از پراکندگی ذهنی جلوگیری کند. مهران حالا هر روز با یک برنامه دقیق برای رسیدن به اهدافش وارد روز جدید میشد. او متوجه شد که داشتن یک هدف روشن، به او انگیزه میدهد و باعث میشود که انرژیاش را به درستی هدایت کند.
گام پنجم: استفاده از شکستها به عنوان فرصتی برای رشد
یکی دیگر از نکات جالب و مهم در کتاب این بود که “شکستها فقط فرصتی برای یادگیری هستند.” مهران همیشه از شکست میترسید و به نظرش شکست به معنای پایان همهچیز بود. اما وقتی این جمله را در کتاب خواند، همهچیز تغییر کرد. مهران شروع کرد به پذیرش شکستها و به جای اینکه از آنها فرار کند، از آنها به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد استفاده کرد.
او در مسیر راهاندازی کسبوکارش با چالشها و شکستهایی مواجه شد، اما هیچوقت ناامید نشد. مهران به خود گفت که هر شکست یک قدم به موفقیت نزدیکترش میکند و هر تجربهای که کسب میکند، به او کمک میکند که بهتر و موفقتر باشد.
نتیجهگیری: یک زندگی جدید
بعد از چند ماه، تغییرات قابل توجهی در زندگی مهران رخ داد. او دیگر همان فردی نبود که روزهایش به تکرار میگذشت. مهران توانست کسبوکار خود را راهاندازی کند و به درآمد خوبی دست یابد. همچنین روابطش با دوستان و خانواده بهبود پیدا کرد، چون حالا بیشتر از همیشه به خودش ایمان داشت و از احساسات و نیازهای خود مراقبت میکرد.
مهران متوجه شد که موفقیت به معنای داشتن یک شغل بزرگ یا پول زیاد نیست. موفقیت واقعی برای او به معنای زندگی با هدف و با اعتماد به نفس بود. او حالا از هر روز زندگیاش لذت میبرد و میدانست که موفقیت در درون خودش است
💡نتبجه گیری:
این داستان نشون میده که با تغییر نگرش، داشتن هدفهای دقیق و پذیرش شکستها، میتونیم مسیر موفقیت رو پیدا کنیم و زندگیمون رو تغییر بدیم. ✨
با دوره صداسازی، صدات رو به یه ابزار قدرتمند برای موفقیت تبدیل کن! این دوره بهت کمک میکنه با تمرینهای حرفهای، صدایی جذاب و گیرا داشته باشی. همین امروز برای درخشیدن شروع کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.