داستانی الهام گرفته از کتاب «این کتاب شما را آرام میکند» نوشتهی جسامی هیبرد و جو اسمار

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- بدون دیدگاه
داستانی الهام گرفته از کتاب «این کتاب شما را آرام میکند» نوشتهی جسامی هیبرد و جو اسمار
شروع داستان:
مهسا یه دختر ۲۸ ساله بود که هر کس اونو می دید، از بیرون همهچی روبهراه به نظر میرسید.
یه شغل اداری خوب، چند تا دوست پایه، یه خونه جمعوجور توی یه محلهی آروم.
ولی واقعیت این بود که توی دلش همیشه یه صدای نگران و بیقرار وجود داشت. اون صدایی که میگفت:
“اگه خراب کنی چی؟”
“اگه نتونی از پس این کار بر بیای چی؟”
“اگه همه بفهمن که فقط داری تظاهر میکنی؟”
مهسا نمیدونست دقیقاً این حس از کِی باهاش بود؟ ولی یه روز دیگه نتونست بیشتر از این تحملش کنه. توی یکی از روزایی که سرش از اضطراب درد میکرد، رفت توی یه کتابفروشی و بدون اینکه بدونه دنبال چی میگرده، چشمش افتاد به کتابی که روش نوشته بود: “این کتاب شما را آرام میکند.”
با خودش گفت:”خب… اگه بتونه کمکم کنه چی؟”
📖 اولین جرقهی آروم شدن
همون شب شروع کرد به ورق زدن کتاب. انتظار نداشت که کتاب براش کاری کنه. ولی یه چیزی توی لحن آروم و صادقانهی نویسندهها بود که باعث شد احساس کنه یکی داره بدون قضاوت باهاش حرف میزنه. نه نصیحت، نه کلیشه، فقط همدلی. یکی از تمرینهایی که خیلی باهاش ارتباط گرفت، این بود:
«اضطرابت رو مثل یه مهمون دعوتنشده تصور کن. قرار نیست بهش حمله کنی یا فراریش بدی. فقط بهش نگاه کن.
ببین چی میخواد بگه. بعد، بهش بگو: من صداتو شنیدم. ولی تصمیم با منه که گوش بدم یا نه.»
مهسا با خودش گفت: “باشه اضطراب، دیدمت. فهمیدم هستی. ولی قراره از امروزم لذت ببرم، حتی اگه تو هم اینجایی.”
💭 تمرین ذهنآگاهی به سبک ساده
کتاب پر بود از تمرینهای ساده و کاربردی. نه اون مدل تمرینهایی که نیاز به کلاس و مربی و تشریفات داشت. خیلی عادی، مثل همین یکی:
“هر روز فقط یک دقیقه، ساکت بنشین. به صدای نفسهات گوش بده. لازم نیست کاری کنی. فقط حضور داشته باش.”
اولش مسخرهش اومد. با خودش گفت «با یه دقیقه چی میخوام درست کنم؟»
ولی خب، امتحان کرد. یه دقیقه. فقط یه دقیقه با خودش، بیموبایل، بیافکار آینده و گذشته.
و کمکم اون یه دقیقه شد دو دقیقه. بعد شد پنج دقیقه. بعد فهمید که ذهنش یه کم آرومتر شده.
🎨 کشف دوبارهی یه لذت فراموششده
یکی دیگه از تمرینهایی که توی کتاب پیشنهاد شده بود این بود:
“برو سراغ یه کاری که قبلاً ازش لذت میبردی. نه برای نتیجه، فقط برای حال خوبش.”
مهسا یادش اومد توی دبیرستان عاشق نقاشی با آبرنگ بوده. همون شب از دیجیکالا یه ست آبرنگ سفارش داد.
وقتی بسته رسید، مثل یه بچه ذوق داشت. یه بعدازظهر نشست و بیهدف شروع کرد به کشیدن. نه برای اینکه کسی ببینه. فقط برای خودش.
و اون لحظه، بعد از مدتها یه نفس راحت کشید. یه جور سکوت دلنشین توی وجودش نشست. از همونا که کتاب دربارهش حرف میزد.
📦 خداحافظی با کمالگرایی
یکی از بخشهای خیلی تأثیرگذار کتاب دربارهی کمالگرایی بود. اینکه چطور آدمها خودشون رو توی زندانی از “بایدها” و “نبایدها” گیر میندازن.
مهسا با خودش فکر کرد:
“من همیشه فکر میکردم باید همهچی عالی باشه. اگر اشتباه کنم، یعنی شکست خوردم.”
ولی کتاب بهش یاد داد که:
“اشتباه بخشی از سفره. تو میتونی همزمان پیشرفت کنی و اشتباه هم بکنی. آرامش یعنی پذیرفتن این دوگانگی.”
اون شب، برای اولین بار بعد از مدتها، پروژه کاریشو نصفهنیمه تحویل داد، ولی بدون استرس. به خودش گفت: “همینقدر هم خوبه. من کافیام.”
🌱 تغییر کوچیک، نتیجهی بزرگ
سه ماه بعد، زندگی مهسا از زمین تا آسمون فرق نکرده بود.
- هنوز استرس داشت، ولی دیگه نمیذاشت روش حکومت کنه.
- هنوز گاهی اضطراب سراغش میاومد، ولی یاد گرفته بود باهاش حرف بزنه، نه بجنگه.
- و مهمتر از همه، یاد گرفته بود به خودش گوش بده. نه فقط به صداهای بیرونی.
💡نتیجه گیری:
کتاب «این کتاب شما را آرام میکند» به مهسا نشون داد که آرامش یه چیز عجیبغریب یا دستنیافتنی نیست. یه انتخابه. توی هر لحظه، با هر نفس، با هر توجه کوچیک به خودت، میتونی یه قدم به آرامش نزدیکتر بشی.
گاهی لازمه فقط به خودت بگی:
“من اینجام. زندهام. و الان، همین الان، قراره یه کم مهربونتر باشم… با خودم.”✨
دوره رهایی از افسردگی مثل یه نور امید، بهت کمک میکنه از تاریکی خارج شی و دوباره شادی رو تجربه کنی! با ابزارهای ساده و کاربردی، زندگیت رو پر از حس خوب کن. همین حالا برای خودت یه قدم مثبت بردار! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.