داستانی الهامگرفته از کتاب «بازاریابی» برایان تریسی

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- بدون دیدگاه
داستانی الهامگرفته از کتاب «بازاریابی» نوشته ی برایان تریسی
شروع داستان:
پیرمرد قهوهفروش هر روز صبح زود مغازهش رو باز میکرد. دونههای قهوه رو آسیاب میکرد، آب رو جوش میآورد و با دقت خاصی برای مشتریها قهوه میریخت. قهوهش واقعاً خوشطعم بود، ولی یه مشکل بزرگ داشت: قهوه فروشی پیرمرد در یک جای پرت بود و کسی نمیدونست اونجاست!
محله شلوغ بود، کلی مغازه بود، ولی این قهوهفروشی هیچ فرقی با بقیه نداشت. نه تابلوی خاصی داشت، نه بویی که مردم رو جذب کنه. فقط یه مغازه کوچیک با یه پیرمرد ساکت. تا اینکه یه مشاور بازاریابی (که یکی از شاگردای قدیمی برایان بود) بهطور اتفاقی مشتری اونجا شد.
🎯 اولین سوال کلیدی: «چرا باید از تو بخرم؟»
مشاور یه سوال ساده از پیرمرد پرسید: “تو فکر میکنی چرا باید مردم قهوهشونو از تو بخرن؟”
پیرمرد گفت: “خب… چون قهوهم خوشمزست.”
و مشاور جواب داد: “این کافی نیست. همه فکر میکنن محصولشون خوبه. ولی تو چه مزیتی داری که بقیه ندارن؟”
اینجا همون جاییه که برایان تریسی همیشه روش تأکید میکنه:
“باید یه دلیل قانعکننده برای خرید از تو وجود داشته باشه. بهش میگن USP یا پیشنهاد فروش منحصربهفرد.”
💡 یه ایده ساده اما طلایی
بعد از کمی صحبت، مشاور یه ایده خیلی ساده به پیرمرد داد:
🔸 هر کسی که صبحها قبل از ساعت ۹ بیاد، میتونه یه فنجون قهوه رایگان بچشه.
🔸 اگه دوست داشت، میتونه یه لیوان بزرگ بخره. اگه دوست نداشت، نوش جونش!
پیرمرد اول شک داشت. گفت: “مگه میشه مجانی قهوه بدم؟ پس چطوری پول دربیارم؟”
ولی مشاور لبخند زد و گفت: “تو نمیخوای قهوه مجانی بدی، تو فقط میخوای به مردم فرصت بدی طعم قهوه های خوشمزت رو تجربه کنن.”
🚀 نتیجه چی شد؟
فردای اون روز، پیرمرد یه کاغذ بزرگ زد پشت شیشه مغازه:
🔊 «هر روز صبح تا ساعت ۹: تست قهوه رایگان!» 🔊
تا ظهر، حدود ۳۰ نفر اومدن. خیلیاشون فقط برای تست. ولی ۱۰ نفرشون خرید کردن. دو روز بعد، ۲۰ نفر خرید کردن.
یه هفته بعد، یه صف کوتاه صبحها جلوی مغازه تشکیل میشد.
قهوهفروشی بیسروصدا، حالا داشت تبدیل میشد به یه برند کوچیک توی همون محله.
🧠 درس مهم برای همهی ما
برایان تریسی میگه:
بازاریابی یعنی دیده شدن. یعنی ایجاد ارزش قابل حس. نه فقط داشتن یه محصول خوب.
اگه تو هم کسبوکاری داری که فکر میکنی «محصولم خوبه ولی کسی نمیخره»، شاید مشکل از کیفیت نیست، از نحوه ارائهست!
شاید لازمه:
- یه نمونه بدی تا مردم امتحان کنن
- یه تخفیف بدی تا راحتتر اعتماد کنن
- یه پیام واضح بزنی که مزیت تو چیه؟
✨ یه جمله قشنگ از خود برایان
«مشتریها با منطق خرید نمیکنن، با احساس خرید میکنن. و بعد برای خودشون منطق میسازن!»
تو هم اگه بتونی احساسی از اعتماد، ارزش یا لذت بسازی، مشتری خودش راه میافته میاد سمتت.
🛠 چطور از این داستان تو کسبوکار خودت استفاده کنی؟
🔹 اگه تازه کسبوکارتو راه انداختی، با تست رایگان شروع کن.
🔹 اگه فروشت کمه، بررسی کن آیا کسی اصلاً میفهمه تو چی ارائه میدی؟
🔹 یه پیشنهاد فروش ویژه تعریف کن که فقط مال تو باشه.
🔹 و مهمتر از همه: ساکت نباش. دیده شو.
💡 نتیجهگیری:
داستان پیرمرد قهوهفروش یه درس بزرگ داره: حتی بهترین محصول دنیا هم اگه درست معرفی نشه، توی تاریکی گم میشه.
کتاب «بازاریابی» از برایان تریسی پر از همین داستانها و نکاتیه که میتونه چرخ کسبوکارتو بچرخونه. پیشنهاد میکنم حتماً بخونیش، حتی اگه کسبوکار بزرگی نداری. شاید فقط یه ایده کوچیک لازم داری تا ورق برگرده…✨
دوره فروش موفق، رازهای تبدیل شدن به یک فروشنده حرفهای رو بهت نشون میده! با تکنیکهای کاربردی این دوره، فروشات رو چند برابر کن و به درآمد رویاییات برس. فرصت رو از دست نده، الان وقت موفقیته! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.