وال استریت، سقوط یک کمدین: داستان ادی که خونه‌ش رو هم از دست داد

وال-استریت،-سقوط-یک-کمدین-داستان-ادی-که-خونه‌ش-رو-هم-از-دست-داد
  • بدون دیدگاه

تصور کن یه روز صبح بیدار شی و ببینی تمام ثروتت توی بورس دود شده، حتی خونه‌ت رو هم از دست بدی! این داستان ادی کانتوره، مردی که آمریکایی ها رو می خندوند. ولی توی وال استریت به گریه کرد.

شروع داستان:

توی یه آپارتمان شیک توی نیویورک، ادی کانتور، 37 ساله با موهای مشکی و چشمای درشت که همیشه برق شوخی توشون بود،

داشت توی آینه به خودش نگاه می‌کرد. اون یه ستاره بود. از بچگی توی محله‌های فقیر لاور ایست ساید با آواز و جوک شروع کرده بود،

توی نمایش‌های زگفلد فولیز معروف شده بود، و حالا توی رادیو و تئاتر همه اسمشو می‌دونستن.

پولش از پارو بالا می‌رفت. میلیون‌ها دلار توی حسابش بود، خونه‌های بزرگ، ماشینای لوکس، و یه زندگی که هر کی می‌دید حسرتشو می‌خورد. 

ادی عاشق ریسک بود. توی دهه 1920، بازار سهام مثل یه جادو بود. همه داشتن سرمایه‌گذاری می‌کردن و قیمتا فقط بالا می‌رفتن.

دوستاش، بانکدارها، حتی گارسونای رستوران بهش می‌گفتن: “ادی، بورس یه معدن طلاست، بپر توش!” اونم گوش کرد.

میلیون‌ها دلار از پولشو توی سهام شرکتای بزرگ مثل گلدمن ساکس و جنرال موتورز گذاشت.

توی مهمونیا با خنده می‌گفت: “من با جوکام ثروتمند شدم، حالا با سهام پادشاه می‌شم!”

همه می‌خندیدن، ولی ادی جدی بود. فکر می‌کرد بورس یه بازیه که همیشه می‌بره. 

تا اینکه 29 اکتبر 1929 رسید. سه‌شنبه سیاه. اون روز صبح، ادی داشت توی رادیو برنامه اجرا می‌کرد،

با همون صدای نخراشیده و جوکای معروفش. وسط برنامه، یه نفر کاغذ کوچیکی به دستش داد. روش نوشته بود: “بورس سقوط کرد.”

ادی خندید و گفت: “لابد شوخیشون گرفته!” ولی وقتی برنامه تموم شد و رفت خونه، تلفن زنگ خورد.

دلالش بود. “ادی، همه‌چیزو از دست دادی. سهامت الان کاغذ باطله‌ست.”

توی چند ساعت، میلیون‌ها دلارش نابود شده بود. حتی خونه‌ش رو هم بانک مصادره کرد.

هر کی جای ادی بود، شاید می‌شکست. زنش، گریه می‌کرد و می‌گفت: “حالا چیکار کنیم؟”

ولی ادی، با همون روحیه کمدینی‌ش، یه لبخند تلخ زد و گفت: “خب، حداقل هنوز صدام کار می‌کنه!”

توی روزای بعد، به جای غر زدن و سرزنش بقیه، رفت سراغ کار.

دوباره توی رادیو شروع کرد، توی تئاتر بازی کرد، و حتی توی فیلم “چهل دزد کوچولو” (1930) برگشت جلوی دوربین.

توی برنامه‌هاش از سقوط بورس جوک ساخت. می‌گفت: “من توی وال استریت یه میلیونر بودم، حالا فقط یه میلیون تا جوک دارم!” 

ادی با خنده‌هاش نه تنها خودشو نجات داد، بلکه به میلیون‌ها آمریکایی که توی رکود بزرگ نابود شده بودن، امید داد.

تا 1940، دوباره پولدار شد. نه از بورس، بلکه از استعدادش.

توی یه مصاحبه گفت: “بورس بهم یاد داد که پول کاغذه، ولی خنده طلا.”

اون تا 1964 هیچ‌وقت دست از خندیدن و خندوندن نکشید. 

حالا که به زندگی ادی نگاه می‌کنم، می‌فهمم شکست فقط یه لحظه‌ست. مهم اینه که بعدش چیکار می‌کنی.

اون می‌تونست توی 1929 تسلیم بشه، ولی بلند شد و با همون چیزی که داشت، “خنده‌ش” زندگی‌شو ساخت. اگه خوشت اومد لایکش کن.

الان که اینو می‌خونی، به خودت نگاه کن. اگه یه روز همه‌چیزت از دست بره، چی داری که دوباره شروع کنی؟ ادی با صداش دنیا رو گرفت. تو با چی می‌خوای بجنگی؟ توی کامنت ها برامون بنویس.

با دوره صداسازی، صدات رو به یه ابزار قدرتمند برای موفقیت تبدیل کن! این دوره بهت کمک می‌کنه با تمرین‌های حرفه‌ای، صدایی جذاب و گیرا داشته باشی. همین امروز برای درخشیدن شروع کن! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.

مطالب مرتبط

حرفی زدم که آخرش پشیمون شدم

حرفی زدم که آخرش پشیمون شدم

"تصور کن بخوای یکی رو درست کنی، ولی اون انگشتشو سمت همه بگیره جز خودش—منم انتقاد کردم و آخرش خودم محکوم شدم، چون...

خواهشمندیم برای فرستادن دیدگاه، وارد ناحیه کاربری خود شوید.

پر بازدیدترین‌ها

نوشته‌ای برای نمایش پیدا نشد

مطالب تصادفی

چقدر محبوب هستید؟

تست: چقدر محبوب هستید؟

  • تاریخ ثبت: 28 اردیبهشت 04