داستانی الهامگرفته از کتاب «NLP و رموز موفقیت در مدیریت و رهبری» از رابرت دیلتز

- نویسنده: گروه آموزشی قله
- بدون دیدگاه
داستانی الهامگرفته از کتاب «NLP و رموز موفقیت در مدیریت و رهبری» نوشته ی رابرت دیلتز
شروع داستان:
اسمش “ریچارد” بود. یه مرد چهلوچند ساله، با ظاهری معمولی، صدایی نهچندان رسا و همیشه با یه لبخند خجالتی.
توی یه شرکت تکنولوژی کار میکرد، اونم نه بهعنوان مدیر یا رهبر تیم… بلکه بهعنوان یه کارمند بخش فنی که کارها رو پشت صحنه انجام میداد و خیلی وقتا اصلاً دیده نمیشد. اما یه چیز تو وجود ریچارد بود که اونو از بقیه جدا میکرد: دلش میخواست مؤثر باشه.
اون حس میکرد که چیزایی تو ذهنش داره که میتونه به بهتر شدن تیم کمک کنه، ولی نمیدونست چطور باید اونا رو به زبان بیاره، یا چجوری کاری کنه که بقیه بهش گوش بدن. یه روز اتفاقی به یه کارگاه NLP دعوت شد؛ کارگاهی با محوریت “رهبری مؤثر” بر اساس تکنیکهای رابرت دیلتز.
ریچارد اصلاً نمیدونست NLP دقیقاً چیه، ولی چون حس کرد یه فرصته، رفت…
🎯 جرقهی اول: «همه چیز از ذهن شروع میشه»
تو یکی از تمرینها، مربی ازشون خواست خودشون رو بهعنوان یه رهبر تصور کنن.
نه رهبر شرکت یا مدیر ارشد… بلکه رهبری که بتونه الهامبخش باشه.
ریچارد اون لحظه لبخند زد. فکر کرد: “من؟ الهامبخش؟ شوخیت گرفته!” ولی بعد یه چیزی ته دلش گفت: “چرا که نه؟”
اونجا بود که یاد گرفت یکی از اصلهای NLP اینه: «اگه توی ذهنت تصویر درستی بسازی، میتونی اون تصویر رو در دنیای واقعی هم بسازی.»
ریچارد شروع کرد به تجسم یه نسخه جدید از خودش. کسی که وقتی صحبت میکنه، بقیه گوش میدن.
کسی که موقع بحران، آرامش رو پخش میکنه. کسی که فقط وظیفه انجام نمیده، بلکه انرژی میده.
💡 نقطهی عطف: مهارت تأثیرگذاری
یکی از تکنیکهای NLP که رو ریچارد خیلی تأثیر گذاشت، «آینهسازی» یا Mirroring بود.
اینکه وقتی با کسی صحبت میکنی، زبان بدن، لحن و سرعت حرف زدنت رو باهاش هماهنگ کنی.
نه از روی تقلید، بلکه برای ایجاد حس اعتماد ناخودآگاه.
ریچارد شروع کرد این تکنیک رو توی جلسات استفاده کردن. وقتی با همکاراش حرف میزد، به زبان بدنشون دقت میکرد.
یاد گرفت به جای اینکه فقط فکر کنه چی بگه، گوش بده. واقعاً گوش بده!
نتیجه؟ کمکم آدمها راحتتر باهاش ارتباط میگرفتن. بهش اعتماد میکردن. حتی برای مشورت به سراغش میاومدن.
🌱 ریشههای عمیقتر: کشف ارزشها و باورهای رهبری
تو یکی دیگه از تمرینهای NLP، ازشون خواستن لیستی از ارزشهای شخصی خودشون بنویسن.
ریچارد نوشت:
- صداقت
- رشد
- الهامبخشی
- احترام
بعد پرسیدن: “تو الان بهعنوان کارمند، چقدر طبق این ارزشها زندگی میکنی؟”
اون لحظه ریچارد فهمید خیلی جاها کوتاه اومده… چون باور نداشت که مهمه. چون فکر میکرد کسی اهمیت نمیده.
ولی NLP بهش یاد داد: «وقتی طبق ارزشهات زندگی کنی، رهبری از درونت شکوفا میشه.»
از اون روز به بعد، هر کاری که میکرد، یه بار میپرسید: “آیا این کاری که الان دارم میکنم با ارزشهام سازگاره؟”
و کمکم، همین ارزشها شدن قطبنمای رفتارش توی تیم.
🚀 یه ارتقاء شگفتانگیز
حدود ۸ ماه بعد از اون کارگاه NLP، ریچارد بهعنوان مدیر پروژه جدید شرکت معرفی شد.
همه تعجب کرده بودن. حتی خودش! ولی واقعیت این بود که اون دیگه همون آدم قبلی نبود.
حالا یه آدم با اعتمادبهنفس، با مهارت ارتباط مؤثر، با توانایی ایجاد انگیزه در تیم، و با دیدی کاملاً روشن از ارزشها و رسالت خودش شده بود.
همه میگفتن: «ریچارد یه آدم جدید شده»
اما خودش خوب میدونست:«من همیشه همین بودم… فقط بلد نبودم چطور خودم رو نشون بدم.»
💡نتیجه گیری:
اگه تو هم مثل ریچارد، حس میکنی توانایی داری اما دیده نمیشی…
اگه دلت میخواد الهامبخش باشی اما نمیدونی از کجا شروع کنی…
اگه دوست داری روی تیمت تأثیر بذاری اما نمیدونی چه مهارتهایی رو باید یاد بگیری…
این کتاب (و روش NLP) همون پلی هست که تو رو از جایی که هستی، به جایی که میخوای باشی میرسونه.✨
دوره فروش موفق، رازهای تبدیل شدن به یک فروشنده حرفهای رو بهت نشون میده! با تکنیکهای کاربردی این دوره، فروشات رو چند برابر کن و به درآمد رویاییات برس. فرصت رو از دست نده، الان وقت موفقیته! برای تهیه این دوره از اینجا ببینید. کلیک کنید.